سناریو
#سناریو
وقتی ات (عضو هشتمه) اشتباهی میره تو اتاق اعضا و اشتباهی میوفته روشون و میبوسه
ویو آ.ت :
منو و ( یکی از اعضا ) قراره یه آهنگ بدیم بیرون. میخواستم برم درموردش باهاش حرف بزنم .......... ( در میزنه )
اعضا: بیا تو
آ.ت: میخواستم راج ......... ( پاش به مبل گیر میکنه و میوفته رو اعضا و لب هاشون با هم برخورد میکنه
نامجون: خوبی ؟؟؟
آ.ت: خ... خوبم ( لبو تشریف دارن )
نامجون: نفس بکش داری سیاه میشی .... چیزی نشده که یکم دیت و پا چوبی هستی که عادت دارم
جین: یکی از سعادت های دنیا نصیبت شد
آ.ت: و اون چیه؟؟؟
جین: حس کردن لب های هندسام
یونگی: ( ایشون عاشق تشریف دادن پس از کمرت میگیره و ....... )
جیهوپ : ( دوتا لبو رو مناظره گر هستیم )
آ.ت: چ...چیزه.... ببخشید حواسم نبود
جیهوپ: ن...نه ... نه مشکلی نیست ......... تو خوبی؟؟؟
جیمین: ( در حال پاره شدن )
آ.ت: چرا میخندی؟؟؟؟
جیمین: چون تا حالا خجالت کشیدنتو ندیده بودم ...... خیلی بامزه ایییییییی
تهیونگ: من حق السکوت میخوام
آ.ت: بابت؟؟؟
تهیونگ: اتفاق الان
آ.ت: بعد به کی میخوای بری بگی؟؟؟
تهیونگ: خب... به خیلی ها می تونم برم بگم
آ.ت: حالا چی میخوای؟؟؟
تهیونگ: خب..میدونی .....من گشنمه و.....
جونگکوک : ( ایشون هم کمی از هیونگش نداره ) خب حالا که بخت و اقبال یاره و کائنات هم داره با زبون بی زبونی میگن بگو ..... خب پس میگم
آ.ت: ( تعجب ، منتظر )
جونگکوک: من..... ( چشماشو میبنده ) دوستت دارم ( تند تند )
( بعدشم آروم آروم نزدیکت میشه که تو هی ازش دور میشی و آخر میخوری به دیوار و ..... این میشه شروع یه فرنچ کیس )
(*つ´・∀・)つ
وقتی ات (عضو هشتمه) اشتباهی میره تو اتاق اعضا و اشتباهی میوفته روشون و میبوسه
ویو آ.ت :
منو و ( یکی از اعضا ) قراره یه آهنگ بدیم بیرون. میخواستم برم درموردش باهاش حرف بزنم .......... ( در میزنه )
اعضا: بیا تو
آ.ت: میخواستم راج ......... ( پاش به مبل گیر میکنه و میوفته رو اعضا و لب هاشون با هم برخورد میکنه
نامجون: خوبی ؟؟؟
آ.ت: خ... خوبم ( لبو تشریف دارن )
نامجون: نفس بکش داری سیاه میشی .... چیزی نشده که یکم دیت و پا چوبی هستی که عادت دارم
جین: یکی از سعادت های دنیا نصیبت شد
آ.ت: و اون چیه؟؟؟
جین: حس کردن لب های هندسام
یونگی: ( ایشون عاشق تشریف دادن پس از کمرت میگیره و ....... )
جیهوپ : ( دوتا لبو رو مناظره گر هستیم )
آ.ت: چ...چیزه.... ببخشید حواسم نبود
جیهوپ: ن...نه ... نه مشکلی نیست ......... تو خوبی؟؟؟
جیمین: ( در حال پاره شدن )
آ.ت: چرا میخندی؟؟؟؟
جیمین: چون تا حالا خجالت کشیدنتو ندیده بودم ...... خیلی بامزه ایییییییی
تهیونگ: من حق السکوت میخوام
آ.ت: بابت؟؟؟
تهیونگ: اتفاق الان
آ.ت: بعد به کی میخوای بری بگی؟؟؟
تهیونگ: خب... به خیلی ها می تونم برم بگم
آ.ت: حالا چی میخوای؟؟؟
تهیونگ: خب..میدونی .....من گشنمه و.....
جونگکوک : ( ایشون هم کمی از هیونگش نداره ) خب حالا که بخت و اقبال یاره و کائنات هم داره با زبون بی زبونی میگن بگو ..... خب پس میگم
آ.ت: ( تعجب ، منتظر )
جونگکوک: من..... ( چشماشو میبنده ) دوستت دارم ( تند تند )
( بعدشم آروم آروم نزدیکت میشه که تو هی ازش دور میشی و آخر میخوری به دیوار و ..... این میشه شروع یه فرنچ کیس )
(*つ´・∀・)つ
۱۲.۱k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.