پارت نمیدونم چند
پارت نمیدونم چند
اسلاید دو ویدیو ایی که ا.ت از نیکی دید (تو پارت قبل)
ا.ت ویو
ل:خب ایبار ا.ت از نامجون
+:جرعت یا حقیقت
نامی:جرعت
+ :گوشیت و بهمون نشون بده ینی تمام مخاتبات و گالریت
نامی:بیا ،فک کردین من چی دارم تو گوش....
+: وایسا ببینم این چیه
نامی:چی> نگران<
+: اووووو نامیییی تو<خنده>
نامی :چیه م.من چی🫢
+:تو رو من کراشی؟😂
نام:چ.چی ن.نبابا< خنده استرسی>(یااااع نامجونم عاشق ا.ت کردم😂👌)
+:اومم،باش میبینیم 😂
.......نیم ساعت بهد.....
+:خب حالا ی بازی دیه
ل:چی؟
+:ی سطل اب میاریم سی سانیه یا بیشتر دوتا دوتا به هم نگا میکنیم هرکی خندید سطل اب یخو میرسزیم روش هرکیم اخر خشک باشه ۱۰ دلار میگیره
ل:عا خوبه موافقم
+:هوم؟[رو به اعضا]
اعضا :خوبه...
+:خوب اول منو نامی😂
نامی:عهه نههه من نمیخوام
+:ساری بیا اینجا ببینم
نامی:🫤
همینجوری وایساده بودیم که تو چشاش نگا کردم نخدید ، با زبونم لبامو تر کردمو ی چشمک زدم که خجلت کشید
نام:قبول نیسسس
+:😂چرا؟ فک کردم روم کراش نیستی چرا خجالت کشیدی😌(خدا نیاره برامون همچین موقعیتی مخصوصن من بدبخ میشم😂)
نامی:عههه
سطل ابم روش خالی کردیم
ل:جیمین با ا.ت
خندمو جم کردم رو به روش وایسادم
ج.م:حرف بزنیم عب داره؟
ل:اگر برای مخفی کردن لبخند باشه بل😑
ج.م :اوکی بابا اونجوری نگا نکن
یهو چشم به اونطرف خورد دونفر بین درخته همو میبوسیدن ،خندمو نگه داشتمو با چشام به اونطرف نگا کردم که جیمینم متوجه شد از شانس خوبش همون موقه پسره با دستاش دختره رو سمت چادر برد،
ج.م:😂
+:خندیدیییی 😂
ی سطلم رو اون خالی کرد
+:لونا و جین
وایسادن که همون موقع جین شروع کرد به تطریف کردن از صورتش بهش علامت دادم بوس پروازی بفرسته با بچه هام هماهنگ کردم
که یهو بوس پروازی فرستادو همه افتادیم لونام خندید
ل:اااااوو یخهههههههه
+:معلومه که یخه میخواستی گرم باشه ؟اب یخه هااا😂😑
ل:کصااافتا
بچه ها:😂😂
...........۱۰ مین بعد
همه چالشو رفتیم و منو سوجون فقد خشک بودیم
ته:قبول نیس ما موش ابکشیده شدیم بد شما خشک؟نخیر یبارم باهم برین
+:اوکی
روبه روی هم وایسادیم صورتمو کیوت کردم که لبخند زد
+:هااااااا من بردممممم بریزین ابوووو😂
◇:😂
......فردا ......
ویو ا.ت (از اولم ویو ا.ت بود گفتم شاید یادتون رفته باشه...)
از چادر رفتم بیرون خانم هان یا کسی که تو اردو همراهمون بود بازم کار داد بهمون قرار بود۳ روز دیگم اینجا باشیم .
اسلاید دو ویدیو ایی که ا.ت از نیکی دید (تو پارت قبل)
ا.ت ویو
ل:خب ایبار ا.ت از نامجون
+:جرعت یا حقیقت
نامی:جرعت
+ :گوشیت و بهمون نشون بده ینی تمام مخاتبات و گالریت
نامی:بیا ،فک کردین من چی دارم تو گوش....
+: وایسا ببینم این چیه
نامی:چی> نگران<
+: اووووو نامیییی تو<خنده>
نامی :چیه م.من چی🫢
+:تو رو من کراشی؟😂
نام:چ.چی ن.نبابا< خنده استرسی>(یااااع نامجونم عاشق ا.ت کردم😂👌)
+:اومم،باش میبینیم 😂
.......نیم ساعت بهد.....
+:خب حالا ی بازی دیه
ل:چی؟
+:ی سطل اب میاریم سی سانیه یا بیشتر دوتا دوتا به هم نگا میکنیم هرکی خندید سطل اب یخو میرسزیم روش هرکیم اخر خشک باشه ۱۰ دلار میگیره
ل:عا خوبه موافقم
+:هوم؟[رو به اعضا]
اعضا :خوبه...
+:خوب اول منو نامی😂
نامی:عهه نههه من نمیخوام
+:ساری بیا اینجا ببینم
نامی:🫤
همینجوری وایساده بودیم که تو چشاش نگا کردم نخدید ، با زبونم لبامو تر کردمو ی چشمک زدم که خجلت کشید
نام:قبول نیسسس
+:😂چرا؟ فک کردم روم کراش نیستی چرا خجالت کشیدی😌(خدا نیاره برامون همچین موقعیتی مخصوصن من بدبخ میشم😂)
نامی:عههه
سطل ابم روش خالی کردیم
ل:جیمین با ا.ت
خندمو جم کردم رو به روش وایسادم
ج.م:حرف بزنیم عب داره؟
ل:اگر برای مخفی کردن لبخند باشه بل😑
ج.م :اوکی بابا اونجوری نگا نکن
یهو چشم به اونطرف خورد دونفر بین درخته همو میبوسیدن ،خندمو نگه داشتمو با چشام به اونطرف نگا کردم که جیمینم متوجه شد از شانس خوبش همون موقه پسره با دستاش دختره رو سمت چادر برد،
ج.م:😂
+:خندیدیییی 😂
ی سطلم رو اون خالی کرد
+:لونا و جین
وایسادن که همون موقع جین شروع کرد به تطریف کردن از صورتش بهش علامت دادم بوس پروازی بفرسته با بچه هام هماهنگ کردم
که یهو بوس پروازی فرستادو همه افتادیم لونام خندید
ل:اااااوو یخهههههههه
+:معلومه که یخه میخواستی گرم باشه ؟اب یخه هااا😂😑
ل:کصااافتا
بچه ها:😂😂
...........۱۰ مین بعد
همه چالشو رفتیم و منو سوجون فقد خشک بودیم
ته:قبول نیس ما موش ابکشیده شدیم بد شما خشک؟نخیر یبارم باهم برین
+:اوکی
روبه روی هم وایسادیم صورتمو کیوت کردم که لبخند زد
+:هااااااا من بردممممم بریزین ابوووو😂
◇:😂
......فردا ......
ویو ا.ت (از اولم ویو ا.ت بود گفتم شاید یادتون رفته باشه...)
از چادر رفتم بیرون خانم هان یا کسی که تو اردو همراهمون بود بازم کار داد بهمون قرار بود۳ روز دیگم اینجا باشیم .
۷۵۴
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.