Black Ghost
Black Ghost
Part 7.
به بادیگاردا گفتم اون پسره رو بیارن
به اتاق شکنجه وارد اتاق که شدم پسره بیهوش روی صندلی بسته شده بود
یه سطل آب سرد بادیگاردا روش خالی کردن که بیدار شد
=هی اینجا کجاست ؟ تو کی؟
_ اینجا محل مرگت و منم کسی ام که تورو میکشه
=چی میگی برو بابا
به بادیگاردا اشاره دادم شروع کنن
اونقد زدنش که دیگه نای واسش نمونده بود
_ تو به جرم دست زدن به اموال من کشته میشی
= چی ؟ مگه اموال تو چیه من بهش دست زدم؟ اصلا تو کی ؟
_ شبح سیاه ( لقب جیمین)
= چ.چی.( ترسان )
لطفاً منو نکشین قربان
_ تو به زن من دست زدی از همون اول باید فکر اینجا شم میکردی
=ق قر.ب.ب.ب.ان
_ هیس
بادیگاردا اهن داغ رو روش گذاشتن که صدای ناله هاش نمه جا رو گرفت
تفنگمو سمتش گرفت و یه گلوله زدم تو مغزش که مرد
به بادیگاردا گفتم جمش کنن
ویو جیمین
رفتم حموم و اومدم بیرون رفتم به اتاق آدرینا خوابیده بود زخماش دیگه ترمیم شده بودن لباسشم عوض شده بودن (اسلاید بعد) رفتم و کنارش خوابیدم و تاریکی.....
بیدار شدم دیدم یه نفر دستشو دورم حلقه کرده جیمین بود ترسیدم که گفت :
_بیدار شدی عزیزم
هه تا الان داشت شکنجه م میداد الان میگه عزیزم
_ بلند شو بیا صبحونه بخور
+ ب.اش
جیمین بلند سد و رفت منم رفتم دستشویی و کارای لازم رو انجام دادم
رفتم پایین
رفتم کنار جیمین نشستم و شروع کردم به خوردن جیمین صبحونه ش رو خورد و رفت
منم رفتم تو اتاقم و خوابم برد
بلند شدم دیدم بعداز ظهره گرسنه م بود رفتم پایین که اجوما رو دیدم
& بیدار شدی دخترم بیا عصرونه بخور
+ ممنون
نشستم سر میز که دیدم جیمینم اومد
شروع کردیم به خوردن که به جیمین گفتم
+ میشه برم حموم آخه چند روزی هست نرفتم
_ باشه برو
از آجوما تشکر کردم و رفتم اتاقم لباسام و درآورم رفتم تو حموم که ........
حمایت کنید تا پارت ۱۰ رو بدون شرط میزارم
Part 7.
به بادیگاردا گفتم اون پسره رو بیارن
به اتاق شکنجه وارد اتاق که شدم پسره بیهوش روی صندلی بسته شده بود
یه سطل آب سرد بادیگاردا روش خالی کردن که بیدار شد
=هی اینجا کجاست ؟ تو کی؟
_ اینجا محل مرگت و منم کسی ام که تورو میکشه
=چی میگی برو بابا
به بادیگاردا اشاره دادم شروع کنن
اونقد زدنش که دیگه نای واسش نمونده بود
_ تو به جرم دست زدن به اموال من کشته میشی
= چی ؟ مگه اموال تو چیه من بهش دست زدم؟ اصلا تو کی ؟
_ شبح سیاه ( لقب جیمین)
= چ.چی.( ترسان )
لطفاً منو نکشین قربان
_ تو به زن من دست زدی از همون اول باید فکر اینجا شم میکردی
=ق قر.ب.ب.ب.ان
_ هیس
بادیگاردا اهن داغ رو روش گذاشتن که صدای ناله هاش نمه جا رو گرفت
تفنگمو سمتش گرفت و یه گلوله زدم تو مغزش که مرد
به بادیگاردا گفتم جمش کنن
ویو جیمین
رفتم حموم و اومدم بیرون رفتم به اتاق آدرینا خوابیده بود زخماش دیگه ترمیم شده بودن لباسشم عوض شده بودن (اسلاید بعد) رفتم و کنارش خوابیدم و تاریکی.....
بیدار شدم دیدم یه نفر دستشو دورم حلقه کرده جیمین بود ترسیدم که گفت :
_بیدار شدی عزیزم
هه تا الان داشت شکنجه م میداد الان میگه عزیزم
_ بلند شو بیا صبحونه بخور
+ ب.اش
جیمین بلند سد و رفت منم رفتم دستشویی و کارای لازم رو انجام دادم
رفتم پایین
رفتم کنار جیمین نشستم و شروع کردم به خوردن جیمین صبحونه ش رو خورد و رفت
منم رفتم تو اتاقم و خوابم برد
بلند شدم دیدم بعداز ظهره گرسنه م بود رفتم پایین که اجوما رو دیدم
& بیدار شدی دخترم بیا عصرونه بخور
+ ممنون
نشستم سر میز که دیدم جیمینم اومد
شروع کردیم به خوردن که به جیمین گفتم
+ میشه برم حموم آخه چند روزی هست نرفتم
_ باشه برو
از آجوما تشکر کردم و رفتم اتاقم لباسام و درآورم رفتم تو حموم که ........
حمایت کنید تا پارت ۱۰ رو بدون شرط میزارم
۵.۴k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.