p7
ویو ات
رسیدیم خونه آتش نشانه دوید سمتم حالمو پرسید و گفت: خوب شد اون آقا نجاتتون داد آتیش کل خونه رو نگرفته ولی امکان زندگی کردن نیست
و بعد کل وسایلی که سالم مونده بود رو بهم داد انگار آتیش به اتاقم نرسیده و وسایل توی کمدم سالمن دیگه نیاز ندارم لباس بخرم
پول داشتم ولی زیاد نبود ولی تا وقتی خونه آماده بشه کفایت میکرد
ب /ر: ممنون از کمکتون اون پیش ما میمونه... ات فردا نرو مدرسه منم مرخصی گرفتم میبرمت بیمارستان واسه باز کردن گج پات
ات: ممنون عمو
رونا: بابا میشه منم باهات بیام
جین: نه تو باید بری مدرسه و ات رو بهونه نکنی اون درسش خوبه
م/ر: ات نمیخواد از این به بعد بری تو کافه کار کنی
ات: نه من حتما باید برم نمیتونم همه هزینه هامو به دوش شما بزارم
رونا: ولیـ...
ات: من اینجوری راحت ترم
رونا: حالا تو فردا نیستی امتحانو خراب میکنم
ات: بیا بریم تو اتاقت من بهت درس میدم من قبلا امتحان دادم
رونا: چطوری
ات: واسه مسابقات ریاضی باید میخوندم برای همین زود تر امتحان دادم ولی الان نمیتونم کتابایی که واسم مونده بود سوخته
رونا: اشکال نداره سال بعد با هم تو مسابقه شرکت میکنیم
ات: اونی اگه نبودی میخواستم چیکار کنم
جین: این چندش بازی چیه
رونا: اوپا انقدر اذیتمون نکن الان ما دو نفریم
جین: اکی من تسلیم ولی اومدم بگم اتاق رونا رو برای دونفر اماده کردم من میرم سر کار خداحافظ
رونا و ات: خداحافظ
...
رونا: ات نظرت راجع به داداشم چیه
ات: منظورت چیه؟
رونا: کلی دختر دنبالشه ولی همرو رد میکنه ولی مطمئنم از تو خوشش میاد
ات: چی... خوب... نمیدونم... عه این حرفا چیه این سوالو نیم ساعته که حل نکردی
رونا: بدجنس
... فحش بک به فردا صبح
رونا: من رفتم مدرسه
ات: تو امتحان موفق باشی قبلش نکات رو بخون
رونا: اونی انقدر گیر نده خداحافظ
م/ر: ممنون ات احتمالا نمره بهتری میگیره
ات: حتما میگیره
م/ر: من میرم سر کار من یه آرایشگاه بزرگ دارم وقتی بهتر شدی با رونا بیا بد نمیگذره
ات: حتما
ب/ر: ات ببخشید یه جلسه فوری واسه شرکت پیش اومده جین تو رو میبره بیمارستان
جین: من؟
ات: اون؟
ب /ر: اره خداحافظ
ویو ات
رفتیم تو ماشین نشستیم سکوت خاصی بود هنوز تا بیمارستان فاصله داشتیم که جین سکوت بینمون رو شکست
جین: میگم ات تو دوست پسر داری؟
ات: نه چطور؟
جین: همینجوری اره رونا گفت پسرای زیادی دنبالتن (اره جون خودت)
ات: نه ندارم... راستش میخواستم ازت تشکر کنم بابت اون روز ولی نمیدونستم چطور
جین: من بعد از کار میخوام تو یه پرونده کار کنم میام کافه
ات: خیلی خوبه برات جبران میکنم
...
ویو ات
امروز خیلی کار نداشتم رفتم خونه
ات: من اومدم... براتون دسر اوردم
م/ر: لازم نیست همیشه از اونجا واسمون یه چیزی بیاری
ات: من هر شب واستون خوراکی میارم رئیس ما خیلی مهربونه هر شب بعد از کار یه خوراکی رو میتونیم بیاریم خونه
رونا: چه خوب
م/ر: خوب الان شام بخورین دسر رو میزارم فردا بعد از زنگ نهار بخورین تو مدرسه
ات: باشه ممنون
ویو جین
کتابامو که برای مسابقات ریاضی داشتم جمع کردمو گذاشتم تو پاکت همه رفتن خوابیدن و ات داشت دوش میگرفت وقتی اومد بیرون بهش دادم
ات: واقعا ممنون تو خیلی خوبـ... یعنی این کتابا خیلی خوبن ازت ممنونم
جین: ات شاید متوجه احساسی که بهت دارم نشدی ولی بیشتر راجع به این موضوع فکر کن شب بخیر
رسیدیم خونه آتش نشانه دوید سمتم حالمو پرسید و گفت: خوب شد اون آقا نجاتتون داد آتیش کل خونه رو نگرفته ولی امکان زندگی کردن نیست
و بعد کل وسایلی که سالم مونده بود رو بهم داد انگار آتیش به اتاقم نرسیده و وسایل توی کمدم سالمن دیگه نیاز ندارم لباس بخرم
پول داشتم ولی زیاد نبود ولی تا وقتی خونه آماده بشه کفایت میکرد
ب /ر: ممنون از کمکتون اون پیش ما میمونه... ات فردا نرو مدرسه منم مرخصی گرفتم میبرمت بیمارستان واسه باز کردن گج پات
ات: ممنون عمو
رونا: بابا میشه منم باهات بیام
جین: نه تو باید بری مدرسه و ات رو بهونه نکنی اون درسش خوبه
م/ر: ات نمیخواد از این به بعد بری تو کافه کار کنی
ات: نه من حتما باید برم نمیتونم همه هزینه هامو به دوش شما بزارم
رونا: ولیـ...
ات: من اینجوری راحت ترم
رونا: حالا تو فردا نیستی امتحانو خراب میکنم
ات: بیا بریم تو اتاقت من بهت درس میدم من قبلا امتحان دادم
رونا: چطوری
ات: واسه مسابقات ریاضی باید میخوندم برای همین زود تر امتحان دادم ولی الان نمیتونم کتابایی که واسم مونده بود سوخته
رونا: اشکال نداره سال بعد با هم تو مسابقه شرکت میکنیم
ات: اونی اگه نبودی میخواستم چیکار کنم
جین: این چندش بازی چیه
رونا: اوپا انقدر اذیتمون نکن الان ما دو نفریم
جین: اکی من تسلیم ولی اومدم بگم اتاق رونا رو برای دونفر اماده کردم من میرم سر کار خداحافظ
رونا و ات: خداحافظ
...
رونا: ات نظرت راجع به داداشم چیه
ات: منظورت چیه؟
رونا: کلی دختر دنبالشه ولی همرو رد میکنه ولی مطمئنم از تو خوشش میاد
ات: چی... خوب... نمیدونم... عه این حرفا چیه این سوالو نیم ساعته که حل نکردی
رونا: بدجنس
... فحش بک به فردا صبح
رونا: من رفتم مدرسه
ات: تو امتحان موفق باشی قبلش نکات رو بخون
رونا: اونی انقدر گیر نده خداحافظ
م/ر: ممنون ات احتمالا نمره بهتری میگیره
ات: حتما میگیره
م/ر: من میرم سر کار من یه آرایشگاه بزرگ دارم وقتی بهتر شدی با رونا بیا بد نمیگذره
ات: حتما
ب/ر: ات ببخشید یه جلسه فوری واسه شرکت پیش اومده جین تو رو میبره بیمارستان
جین: من؟
ات: اون؟
ب /ر: اره خداحافظ
ویو ات
رفتیم تو ماشین نشستیم سکوت خاصی بود هنوز تا بیمارستان فاصله داشتیم که جین سکوت بینمون رو شکست
جین: میگم ات تو دوست پسر داری؟
ات: نه چطور؟
جین: همینجوری اره رونا گفت پسرای زیادی دنبالتن (اره جون خودت)
ات: نه ندارم... راستش میخواستم ازت تشکر کنم بابت اون روز ولی نمیدونستم چطور
جین: من بعد از کار میخوام تو یه پرونده کار کنم میام کافه
ات: خیلی خوبه برات جبران میکنم
...
ویو ات
امروز خیلی کار نداشتم رفتم خونه
ات: من اومدم... براتون دسر اوردم
م/ر: لازم نیست همیشه از اونجا واسمون یه چیزی بیاری
ات: من هر شب واستون خوراکی میارم رئیس ما خیلی مهربونه هر شب بعد از کار یه خوراکی رو میتونیم بیاریم خونه
رونا: چه خوب
م/ر: خوب الان شام بخورین دسر رو میزارم فردا بعد از زنگ نهار بخورین تو مدرسه
ات: باشه ممنون
ویو جین
کتابامو که برای مسابقات ریاضی داشتم جمع کردمو گذاشتم تو پاکت همه رفتن خوابیدن و ات داشت دوش میگرفت وقتی اومد بیرون بهش دادم
ات: واقعا ممنون تو خیلی خوبـ... یعنی این کتابا خیلی خوبن ازت ممنونم
جین: ات شاید متوجه احساسی که بهت دارم نشدی ولی بیشتر راجع به این موضوع فکر کن شب بخیر
۶.۹k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.