لیچا....پارت۹
لیا:شما همه تون دروغگویید خدا میدونه توپشت توانا چکارا میکنی.شما خودتونو کی فرضکردین که با احساسات بازی میکنین
توانا:اروم باش لیا
یاعیز:چیی؟چیشده؟؟
لیا:قضیه رو تعریف کردم.....
چاعان:لیا میخوام تنهایی باهات حرف بزنم
لیا:با اینکه ناراحت بودم خواستم حرفشو بشنوم
چاعان:لیا من قسم میخورم رل ندارم حتی اونیکه زنگ زده رو نمیشناسم
لیا:او جدی میفرمائید. پس اون دختره کییی بود چرا گفت دوس پسرم؟اصلا برام مهم نی با کی رابطه داری ولی نباید با من بازی میکردی
چاعان:لیا من عاشقت شدم و نمیتونم ازت دس بردارم لطفا اینطوری نکن
لیا:از اونجا رفتم
لیا:توانا من میرم تو ام هر موقع خواستی بیا
چاعان:لیا نرو
لیا:حرفشو گوش ندادمو رفتم و چاعانم دنبالم اومد
چاعان:دستشو کشیدم و گفتم:عذاب وجدان میگیری بخاطر این کارت چون من بخاطر تو یه بلایی سر خودم میارم که حتی...
لیا:نذاشتم حرفشو تموم کنه و گفتم
لیا:چی داری میگی میخوای چکار کنی؟
چاعان:جلو اومد میخواست ببوسه منو که یهو
....:به به چاعانو باش
چاعان سرشو برگرداند و از چیزی که ندید تعجب کرد
لیا:این دیگه کیه چاعان؟
توانا:اروم باش لیا
یاعیز:چیی؟چیشده؟؟
لیا:قضیه رو تعریف کردم.....
چاعان:لیا میخوام تنهایی باهات حرف بزنم
لیا:با اینکه ناراحت بودم خواستم حرفشو بشنوم
چاعان:لیا من قسم میخورم رل ندارم حتی اونیکه زنگ زده رو نمیشناسم
لیا:او جدی میفرمائید. پس اون دختره کییی بود چرا گفت دوس پسرم؟اصلا برام مهم نی با کی رابطه داری ولی نباید با من بازی میکردی
چاعان:لیا من عاشقت شدم و نمیتونم ازت دس بردارم لطفا اینطوری نکن
لیا:از اونجا رفتم
لیا:توانا من میرم تو ام هر موقع خواستی بیا
چاعان:لیا نرو
لیا:حرفشو گوش ندادمو رفتم و چاعانم دنبالم اومد
چاعان:دستشو کشیدم و گفتم:عذاب وجدان میگیری بخاطر این کارت چون من بخاطر تو یه بلایی سر خودم میارم که حتی...
لیا:نذاشتم حرفشو تموم کنه و گفتم
لیا:چی داری میگی میخوای چکار کنی؟
چاعان:جلو اومد میخواست ببوسه منو که یهو
....:به به چاعانو باش
چاعان سرشو برگرداند و از چیزی که ندید تعجب کرد
لیا:این دیگه کیه چاعان؟
۲۲۹
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.