تصور کن کوکی پارت ۱
امروز قرار بود بری مدرسه جدیدت چون خیلی دعوا راه مینداختی تو مدرسه قبلیت انتقالی گرفتی به یک مدرسه جدید
هستی:مامان من رفتم
مامان:باشه فقط شر راه نندازی ها
هستی:چشم
و رفتی و رسیدی به مدرسه رفتی پیش معلمان تو کلاس
معلم:سلام بچه ها امروز یه دوست جدید داریم خودتو معرفی کن عزیزم
هستی:من هستی هستم و بقیه منو کلوچه صدا میکنن و امیدوارم همکلاسی خوبی براتون باشم
و رفتی کنار یه پسر نشستی
پسر:هوی کلوچه خوبی
هستی:هوی نه سلام ، نگفتم که بهم بگی کلوچه
پسر:باشه ببخشید من کای هستم
هستی:خوشبختم
کای:همچنین
زنگ خورد و رفتی تو حیاط که دیدی یک چیزی ریخت رو لباست
هستی:کدوم خری اینو ریخت رو لباس من
پسر:من ریختم
همه داشتن نگاتون میکردن
هستی:اسکل میفهمی من لباسم جدیده کثیفش کردی
پسر:بیا اینم پول برو لباسات رو بده بشورم بقیش هم مال خودت
دست یه دختر قهوه دیدی قهوه رو از دستش کشیدی ریختی رو لباس اون پسره
پسر:چچییی چیکار کردی لباسم کثیف شد و پول رو دادی به اون پسر
هستی:بیا اینم پول برو بده لباساتو بشورن بقیه اش هم مال خودت و رفتی
کای دوید سمتت
کای:آفرین هیچ کس تا حالا با این پسر در نیوفتاده بود
هستی:اسمش چی هست
کای:جانگ کوک و اگر کسی بهش بگه کوک یا کوکی عصابش خورد میشه
هستی:مرسی نقطه ضعفش رو بهم گفتی
کای:میشه بهت بگم کلوچه
هستی:بگو عیب ندار
و زنگ خونه خورد داشتی میرفتی خونه تو راه رو بودی
پسر:هوی کلوچه(با داد )
هستی:بله آقای کوکی (با داد)
کوک:تو به چه حقی به من میگی کوکی(با داد )
هستی:به حقی که خودم به خودم دادم(با داد)
کوک:یک بار فقط یک بار دیگه به من بگی کوکی سرت تو گردنت نیست(با داد )
هستی:کوکی(با داد )
اومد بزنه تو گوشت که با پا کوبیدی تو وسط پاش پخش زمین شد و داد حوار میکرد تو هم رفتی
همه دخترا دنبالت دویدن
یه دختره:میشه به ما هم یاد بدی
هستی:چی یاد بدم
دختر:که پسرا و بزنیم
هستی:باشه تا فردا یک ورقه ور دار هر کی میخواد یاد بگیره اسمش رو بنویس که از فردا بهتون یا بدم
دختر:راستی من میا هستم
هستی:خوشبختم ولی من دیگه باید برم بای
میا:بای
هستی:مامان من رفتم
مامان:باشه فقط شر راه نندازی ها
هستی:چشم
و رفتی و رسیدی به مدرسه رفتی پیش معلمان تو کلاس
معلم:سلام بچه ها امروز یه دوست جدید داریم خودتو معرفی کن عزیزم
هستی:من هستی هستم و بقیه منو کلوچه صدا میکنن و امیدوارم همکلاسی خوبی براتون باشم
و رفتی کنار یه پسر نشستی
پسر:هوی کلوچه خوبی
هستی:هوی نه سلام ، نگفتم که بهم بگی کلوچه
پسر:باشه ببخشید من کای هستم
هستی:خوشبختم
کای:همچنین
زنگ خورد و رفتی تو حیاط که دیدی یک چیزی ریخت رو لباست
هستی:کدوم خری اینو ریخت رو لباس من
پسر:من ریختم
همه داشتن نگاتون میکردن
هستی:اسکل میفهمی من لباسم جدیده کثیفش کردی
پسر:بیا اینم پول برو لباسات رو بده بشورم بقیش هم مال خودت
دست یه دختر قهوه دیدی قهوه رو از دستش کشیدی ریختی رو لباس اون پسره
پسر:چچییی چیکار کردی لباسم کثیف شد و پول رو دادی به اون پسر
هستی:بیا اینم پول برو بده لباساتو بشورن بقیه اش هم مال خودت و رفتی
کای دوید سمتت
کای:آفرین هیچ کس تا حالا با این پسر در نیوفتاده بود
هستی:اسمش چی هست
کای:جانگ کوک و اگر کسی بهش بگه کوک یا کوکی عصابش خورد میشه
هستی:مرسی نقطه ضعفش رو بهم گفتی
کای:میشه بهت بگم کلوچه
هستی:بگو عیب ندار
و زنگ خونه خورد داشتی میرفتی خونه تو راه رو بودی
پسر:هوی کلوچه(با داد )
هستی:بله آقای کوکی (با داد)
کوک:تو به چه حقی به من میگی کوکی(با داد )
هستی:به حقی که خودم به خودم دادم(با داد)
کوک:یک بار فقط یک بار دیگه به من بگی کوکی سرت تو گردنت نیست(با داد )
هستی:کوکی(با داد )
اومد بزنه تو گوشت که با پا کوبیدی تو وسط پاش پخش زمین شد و داد حوار میکرد تو هم رفتی
همه دخترا دنبالت دویدن
یه دختره:میشه به ما هم یاد بدی
هستی:چی یاد بدم
دختر:که پسرا و بزنیم
هستی:باشه تا فردا یک ورقه ور دار هر کی میخواد یاد بگیره اسمش رو بنویس که از فردا بهتون یا بدم
دختر:راستی من میا هستم
هستی:خوشبختم ولی من دیگه باید برم بای
میا:بای
۴۹.۱k
۲۹ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.