مدرسه ی پولدارا پارت بیست و سوم
The school of the rich☆
part ²³
ا/ت ویو: رسیدیم خونه چیزایی دیدم که پشمام ریختتت... تمام خونه بهم ریخته بود
تهیونگ: چه خبره ا/ن: بچه ها از من گفتن یک چیزی سر لیاس... دست از سرمون بر نمیداره ا/ت: این چیه..(کاغذ) نوشته«انتقامم رو از شماهم میگیرم ا/ته ی ه'رزه» ا/ن؛ دیدین جیمین: ولش کنین برین بخوابین تهیونگ و جونگ کوک: ماکه میخوابیم ا/ن: من میخوام بازی کنم.. شماها برین عین خرس بخوابین هه هه هه جونگ کوک: هوییی درست حرف بزن با بزرگترت ا/ن: عههه اون سگه چیه
ویو ا/ن: داشتم به دور و بر نگاه میکردم.. که یک سگی از لای پام اومد.. کاشکی شماهم بودین و میدیدین...
ا/ت: کوشولووو جیمین: دست نزن پدصک ا/ت: بزنم چی میشه جیمین:(دستشو میاره انگار میخواد بزنش که ا/ت صورتشو کیوت میکنه) ا/ت: منو میخوای بزنی(کیوت خر) جیمین: اله ا/ت: گوه میخوری.. وای نههه غلط کردم (الفرارر) ا/ن: مال توعه جونگ کوک: نه مال ننمه ا/ن: ننت یک نگاه توی اینه به خودش کرده.. پسری گنده کرده هم اندازه ی طوطی.. یک سگ و نمیتونه بلند کنه هههه😂 جونگ کوک: چی میگی اخه کصخل.. من میرم بخوابم هعییی بهت صبر بده😂 ا/ن: اون از تو بهتره جیمین: من از همتون بهترم ا/ت: زر نزن من ملکه ی شماهام ا/ن: اخ ملکه ی خوردنیم.. بده بزنیم ا/ت: چییی تهیونگ: من گرفتم بخوابم ا/ن: نچ نچ نچ ا/ت: برو گمشو.. واسه ی ما ادم شده
(صبح)
ادمین هستم دوباره.. وضعیتی که داشتن رو تصور کنید.. یکی ان طرف و یکی اینطرف بود.. همه یک کنار ولو بودن..
جیمین: سلام... ا/ت: سلام من میرم دستشویی جیمین: واستا.. تنبیهتو یادم نرفته هااا ا/ت: نه دیگه تو داداش خوبی هستی... الهی قربونت بشم جیمین: ایش... بلبل زبونی نکن بریم مدرسه.. اینا خواب بمونن ا/ت: اوکی جیمین: امروز با ماشین میریم ا/ت: خب منو یکجایی نگه دار جیمین: باشه
بعد چند دقیقه رسیدیم... عجیب بود یهو یادم اومد
ا/ت: جیمینننن(جیغ بنفش) جیمین: چتههه روانی ا/ت: تو منو چرا اینجا نگه داشتی جیمین: بلند شو
بدون توجه به حرفام.. بغلم کرد و از جلوی همه ی بچه ها برد.. مخصوصا لیا.. ولی خودمم خوشم اومده بود.. نقشه ی خوبی اماده کرده بود.. رفت جایی که مدیر وای می ایسته و بلندگو رو بر میداره و میگه...
جیمین: ...
part ²³
ا/ت ویو: رسیدیم خونه چیزایی دیدم که پشمام ریختتت... تمام خونه بهم ریخته بود
تهیونگ: چه خبره ا/ن: بچه ها از من گفتن یک چیزی سر لیاس... دست از سرمون بر نمیداره ا/ت: این چیه..(کاغذ) نوشته«انتقامم رو از شماهم میگیرم ا/ته ی ه'رزه» ا/ن؛ دیدین جیمین: ولش کنین برین بخوابین تهیونگ و جونگ کوک: ماکه میخوابیم ا/ن: من میخوام بازی کنم.. شماها برین عین خرس بخوابین هه هه هه جونگ کوک: هوییی درست حرف بزن با بزرگترت ا/ن: عههه اون سگه چیه
ویو ا/ن: داشتم به دور و بر نگاه میکردم.. که یک سگی از لای پام اومد.. کاشکی شماهم بودین و میدیدین...
ا/ت: کوشولووو جیمین: دست نزن پدصک ا/ت: بزنم چی میشه جیمین:(دستشو میاره انگار میخواد بزنش که ا/ت صورتشو کیوت میکنه) ا/ت: منو میخوای بزنی(کیوت خر) جیمین: اله ا/ت: گوه میخوری.. وای نههه غلط کردم (الفرارر) ا/ن: مال توعه جونگ کوک: نه مال ننمه ا/ن: ننت یک نگاه توی اینه به خودش کرده.. پسری گنده کرده هم اندازه ی طوطی.. یک سگ و نمیتونه بلند کنه هههه😂 جونگ کوک: چی میگی اخه کصخل.. من میرم بخوابم هعییی بهت صبر بده😂 ا/ن: اون از تو بهتره جیمین: من از همتون بهترم ا/ت: زر نزن من ملکه ی شماهام ا/ن: اخ ملکه ی خوردنیم.. بده بزنیم ا/ت: چییی تهیونگ: من گرفتم بخوابم ا/ن: نچ نچ نچ ا/ت: برو گمشو.. واسه ی ما ادم شده
(صبح)
ادمین هستم دوباره.. وضعیتی که داشتن رو تصور کنید.. یکی ان طرف و یکی اینطرف بود.. همه یک کنار ولو بودن..
جیمین: سلام... ا/ت: سلام من میرم دستشویی جیمین: واستا.. تنبیهتو یادم نرفته هااا ا/ت: نه دیگه تو داداش خوبی هستی... الهی قربونت بشم جیمین: ایش... بلبل زبونی نکن بریم مدرسه.. اینا خواب بمونن ا/ت: اوکی جیمین: امروز با ماشین میریم ا/ت: خب منو یکجایی نگه دار جیمین: باشه
بعد چند دقیقه رسیدیم... عجیب بود یهو یادم اومد
ا/ت: جیمینننن(جیغ بنفش) جیمین: چتههه روانی ا/ت: تو منو چرا اینجا نگه داشتی جیمین: بلند شو
بدون توجه به حرفام.. بغلم کرد و از جلوی همه ی بچه ها برد.. مخصوصا لیا.. ولی خودمم خوشم اومده بود.. نقشه ی خوبی اماده کرده بود.. رفت جایی که مدیر وای می ایسته و بلندگو رو بر میداره و میگه...
جیمین: ...
۵۱۴
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.