می خوام از ویسگون برم
به هر هدفی که از شروع نوشتن داستان هام داشتم رسیدم
دهن تمام کسایی که تهدیدم می کردن رو بستن
کلی رفیقام رو از دست دادم
دیگه کسی رو ندارم که دلم بهش خوش باشه که توی ویسگون بمونم
یکی دو نفر رو دارم ولی یه جوری حلش می کنم که از دستشون ندم
ولی در کل
توی ویسگون پودر شدم
تیکه تیکه شدم
با آدمای متفاوتی آشنا شدم که گاهی بد بودن گاهی خوب
کلی چیز جدید یاد گرفتم
ولی فکر کنم تا اینجا برام ماجرا جویی بس بود
دهن تمام کسایی که تهدیدم می کردن رو بستن
کلی رفیقام رو از دست دادم
دیگه کسی رو ندارم که دلم بهش خوش باشه که توی ویسگون بمونم
یکی دو نفر رو دارم ولی یه جوری حلش می کنم که از دستشون ندم
ولی در کل
توی ویسگون پودر شدم
تیکه تیکه شدم
با آدمای متفاوتی آشنا شدم که گاهی بد بودن گاهی خوب
کلی چیز جدید یاد گرفتم
ولی فکر کنم تا اینجا برام ماجرا جویی بس بود
۵.۴k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.