سناریو
وقتی برای اولین بار میبوسیشون
.....
ات: ورلد واید هندسام عجب لب هایی داره....
جین: بازم میخوای؟....
ات: اوهوم.....
جین: ( دوباره لباشو میچسبونه به لبات و ادامه میده)....
.....
یونگی: اینارو کی یادت داده؟....
ات: خودم....
یونگی: خب شب بخیر....
ات: عجب بیشعورییییی
.....
نامجون: چیکار میکنی....
ات: خب بوست کردم....
نامجون: ( لپتو میبوسه).......
ات: (لبخند)
....
هوسوک: اوه خدااا عجب لبای نرمی داشتی....
ات: ( خنده)
هوسوک: ( بغلت میکنه و فشارت میده)
ات: خفه شدممم.....
....
جیمین: ( با تعجب نگات میکنه و نگاهش میره رو لبات و لباشو میزاره رو لبات و مک میزنه)
.....
تهیونگ: ( خمار نگات میکنه و میخوابونتت رو تخت و محکم میبوستت)
.....
جونگ کوک: ( لبخند خرگوشی میزنه و میکوبونتت به دیوار و میبوستت و بدنتو لمس میکنه).....
......
چطور بود؟😍
.....
ات: ورلد واید هندسام عجب لب هایی داره....
جین: بازم میخوای؟....
ات: اوهوم.....
جین: ( دوباره لباشو میچسبونه به لبات و ادامه میده)....
.....
یونگی: اینارو کی یادت داده؟....
ات: خودم....
یونگی: خب شب بخیر....
ات: عجب بیشعورییییی
.....
نامجون: چیکار میکنی....
ات: خب بوست کردم....
نامجون: ( لپتو میبوسه).......
ات: (لبخند)
....
هوسوک: اوه خدااا عجب لبای نرمی داشتی....
ات: ( خنده)
هوسوک: ( بغلت میکنه و فشارت میده)
ات: خفه شدممم.....
....
جیمین: ( با تعجب نگات میکنه و نگاهش میره رو لبات و لباشو میزاره رو لبات و مک میزنه)
.....
تهیونگ: ( خمار نگات میکنه و میخوابونتت رو تخت و محکم میبوستت)
.....
جونگ کوک: ( لبخند خرگوشی میزنه و میکوبونتت به دیوار و میبوستت و بدنتو لمس میکنه).....
......
چطور بود؟😍
۱۰.۷k
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.