پارت 2/و3
پارت 2/و3
با ترسو لرز راه افتادم
ب سمت ماشینی ک باهاش تصادف کرده بودم
ی پسره ازش پیاده شد
سرمو اوردم بالا نگاش کنم
تا سرم اومد بالا
گررررخیدم این چقد ترسناکه
صدای جیغم بالا رفت
یاخدااااااا تو کیییی چقد گنده اییی
پسره پکر نگام کرد باز جیغ زدم
برررررو غلط کردم فقط بروووو
صدای خنده ای پسره بلند شد
از جیغ کشیدن دست کشیدم
بهش نگاه کردم
پسره باخنده.
وایی قیافشو واییی خدا
بلند بلند خندید
حرصم دراومد زشت اورانگتون
درسته باهاش تصادف کردم
قرار نیس ک بهم بخنده
با چشای غضبناک نگاش کردم
بلندتر خندید
بدجور حرصم دراومد
رفتم جلوش وایسادم
با چشای پر سوال نگام کرد
رو پاشنه ای پا وایسادم
هنوز داشت نگام میکرد
با زانوم محکم زدم وسط پاهاش
با جیغ گفت آااااااااااااخ
که من خودم ریختم پرام موند
اخه مگه پسرم جیغ میزنه عجباا
خندمم گرفته بود وای چه باحال گفت
اخ چقد قشنگ جیغ میزنه از خنده خم شده بودم
که پاهای یکی رو جلوم دیدم سرمو اوردم
بالا با دیدنه پسره خودمو خیس کردم
وحشتناک نگام میکرد تا دستشو اورد بالا بزنه
بهم دو پا داشتم چهل تا دیگه قرض کردم
پریدم تو ماشین قفل مرکزی رو زدم وحشتناک زد
به شیشه خیلی عصبی بود
تنها راهش اینه به السا بگم بیادش کمکم
زودی شماره شو گرفتم
اه از شانس گند من جواب نمیداد
بعد سال ها بالاخره جواب داد
_ جانم درسا چیزی شده قشنگم
میگم که السا میشه بیای کرج
چرا بیام کرج؟
نکنه تو راه تصادف کردی؟
سکوت کردم ک با داد
السا. درسااا با توام میگم تصادف کردی دختر؟!!
اروم گفتم اره اجی
_اه چرا گذاشتم بری حالا حالت خوبه؟
اره اجی من خوبم ولی خو اینی ک
باهاش تصادف کردم خیلی ترسناکه
صدا خنده السا رفت رو مخم باخنده
_باشه دختر الا خودمو میرسونم
بعد گوشیو قطع کرد سرمو اوردم
بالا با دیدن نگاه پرتمسخره پسره اخمام پررنگ تر شد
پسره با صدای پرتمسخری _اخی زنگ زدی
بزرگترت بیاد
حرصی گفتم خفه
پارت3
پسره وحشتناک نگام کرد
و با صدای وحشتناکتری
_ تووووو چی زر زدی
یعنی ب معنای واقعیه کلمه
داشتم خودمو خیس میکردم
خاک ب سرم ترسوام
پسره محکم زد ب شیشه
ولی بازش نکردم منتظر السا بودم
اه چرا دیر کرد نمیگه منو این بکشه
همونجوری داشتم تو دلم ب السا بد و بیراه میگفتم
ک چرا دیر کرده یهو ماشین السا رو دیدم
چشام برق زد اومدش ب سمتم اروم زد
ب شیشه شیشه رو کشیدم پایین
_درسا بیا پایین از ماشین پیاده شدم
رفتم کنار السا وایسادم
حالا ک اون اومده بود دلو جرت پیدا کرده بودم
خندم گرفت ن به چند دقیقه پیش
ک داشتم خودمو خراب میکردم ن ب الان
السا با صدایی رسا ب پسره _ مشکلی پیش اومده
هنوز پسره رو ندیده بود تا پسره برگشت
جواب السا رو بده هم چشا اجیم گرد شد چشا پسره
صدای اروم پسره چشا منم گرد کرد
با صدایی اروم _السام
ولی قیافه اجیم بدجور توهم رفته بود
_ جناب خسارتتون
چقد شد تقدیم کنم
پسره _ السا منو یادت نیست
ابجی کلا ب رو خودش نیاورد
بعد دسته چکشو برداشت و
خسارت اونو نوشت حتی فک کنم زیاد نوشته بود
چکو گرفت ب سمت پسره
ولی اون کلا چشاش رو السا خیره بود و اصا حواسش ب چیزه دیگه نبود
چشای السا عصبی شد چکو گذاشتش زیر برف پاک کنه ماشینه پسره
سویچ ماشینشو داد بهم _با ماشین من برو خودم میبرم ماشینتو میدم تعمیرش کنن
اروم گفتم ببخشید اجو
_ فدای سرت عزیزدلم
راه افتادم ب سمت ماشین ابجی سوارش شدم
السا
سوار ماشین درسا شدم
هه ابجیم با احسان تصادف کرده بود
رفتم تو فکر تا شب تو خیابونا پرسه زدم
اشک ریختم بعد سه سال دیدمش
بایدم اشک بریزم فک نمیکردم بیاد کرج
اونکه شیراز بود هرچند خود منم شیرازیم
ولی از سه سال پیش ک اومدم اینجا دیگه برنگشتم
ب شیراز هه چند روز پیش فهمیدم
خانوادم از ایران رفتن ب درسا چیزی نگفتم
ولی بدجور دلم گرفته از زمونه
من دلتنگ خانوادمم
با ترسو لرز راه افتادم
ب سمت ماشینی ک باهاش تصادف کرده بودم
ی پسره ازش پیاده شد
سرمو اوردم بالا نگاش کنم
تا سرم اومد بالا
گررررخیدم این چقد ترسناکه
صدای جیغم بالا رفت
یاخدااااااا تو کیییی چقد گنده اییی
پسره پکر نگام کرد باز جیغ زدم
برررررو غلط کردم فقط بروووو
صدای خنده ای پسره بلند شد
از جیغ کشیدن دست کشیدم
بهش نگاه کردم
پسره باخنده.
وایی قیافشو واییی خدا
بلند بلند خندید
حرصم دراومد زشت اورانگتون
درسته باهاش تصادف کردم
قرار نیس ک بهم بخنده
با چشای غضبناک نگاش کردم
بلندتر خندید
بدجور حرصم دراومد
رفتم جلوش وایسادم
با چشای پر سوال نگام کرد
رو پاشنه ای پا وایسادم
هنوز داشت نگام میکرد
با زانوم محکم زدم وسط پاهاش
با جیغ گفت آااااااااااااخ
که من خودم ریختم پرام موند
اخه مگه پسرم جیغ میزنه عجباا
خندمم گرفته بود وای چه باحال گفت
اخ چقد قشنگ جیغ میزنه از خنده خم شده بودم
که پاهای یکی رو جلوم دیدم سرمو اوردم
بالا با دیدنه پسره خودمو خیس کردم
وحشتناک نگام میکرد تا دستشو اورد بالا بزنه
بهم دو پا داشتم چهل تا دیگه قرض کردم
پریدم تو ماشین قفل مرکزی رو زدم وحشتناک زد
به شیشه خیلی عصبی بود
تنها راهش اینه به السا بگم بیادش کمکم
زودی شماره شو گرفتم
اه از شانس گند من جواب نمیداد
بعد سال ها بالاخره جواب داد
_ جانم درسا چیزی شده قشنگم
میگم که السا میشه بیای کرج
چرا بیام کرج؟
نکنه تو راه تصادف کردی؟
سکوت کردم ک با داد
السا. درسااا با توام میگم تصادف کردی دختر؟!!
اروم گفتم اره اجی
_اه چرا گذاشتم بری حالا حالت خوبه؟
اره اجی من خوبم ولی خو اینی ک
باهاش تصادف کردم خیلی ترسناکه
صدا خنده السا رفت رو مخم باخنده
_باشه دختر الا خودمو میرسونم
بعد گوشیو قطع کرد سرمو اوردم
بالا با دیدن نگاه پرتمسخره پسره اخمام پررنگ تر شد
پسره با صدای پرتمسخری _اخی زنگ زدی
بزرگترت بیاد
حرصی گفتم خفه
پارت3
پسره وحشتناک نگام کرد
و با صدای وحشتناکتری
_ تووووو چی زر زدی
یعنی ب معنای واقعیه کلمه
داشتم خودمو خیس میکردم
خاک ب سرم ترسوام
پسره محکم زد ب شیشه
ولی بازش نکردم منتظر السا بودم
اه چرا دیر کرد نمیگه منو این بکشه
همونجوری داشتم تو دلم ب السا بد و بیراه میگفتم
ک چرا دیر کرده یهو ماشین السا رو دیدم
چشام برق زد اومدش ب سمتم اروم زد
ب شیشه شیشه رو کشیدم پایین
_درسا بیا پایین از ماشین پیاده شدم
رفتم کنار السا وایسادم
حالا ک اون اومده بود دلو جرت پیدا کرده بودم
خندم گرفت ن به چند دقیقه پیش
ک داشتم خودمو خراب میکردم ن ب الان
السا با صدایی رسا ب پسره _ مشکلی پیش اومده
هنوز پسره رو ندیده بود تا پسره برگشت
جواب السا رو بده هم چشا اجیم گرد شد چشا پسره
صدای اروم پسره چشا منم گرد کرد
با صدایی اروم _السام
ولی قیافه اجیم بدجور توهم رفته بود
_ جناب خسارتتون
چقد شد تقدیم کنم
پسره _ السا منو یادت نیست
ابجی کلا ب رو خودش نیاورد
بعد دسته چکشو برداشت و
خسارت اونو نوشت حتی فک کنم زیاد نوشته بود
چکو گرفت ب سمت پسره
ولی اون کلا چشاش رو السا خیره بود و اصا حواسش ب چیزه دیگه نبود
چشای السا عصبی شد چکو گذاشتش زیر برف پاک کنه ماشینه پسره
سویچ ماشینشو داد بهم _با ماشین من برو خودم میبرم ماشینتو میدم تعمیرش کنن
اروم گفتم ببخشید اجو
_ فدای سرت عزیزدلم
راه افتادم ب سمت ماشین ابجی سوارش شدم
السا
سوار ماشین درسا شدم
هه ابجیم با احسان تصادف کرده بود
رفتم تو فکر تا شب تو خیابونا پرسه زدم
اشک ریختم بعد سه سال دیدمش
بایدم اشک بریزم فک نمیکردم بیاد کرج
اونکه شیراز بود هرچند خود منم شیرازیم
ولی از سه سال پیش ک اومدم اینجا دیگه برنگشتم
ب شیراز هه چند روز پیش فهمیدم
خانوادم از ایران رفتن ب درسا چیزی نگفتم
ولی بدجور دلم گرفته از زمونه
من دلتنگ خانوادمم
۷.۰k
۱۷ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.