غـریـبــه مـن ───※ ·❆· ※───
شب شد و جونگکوک منتظر بود تا ا/ت برگرده و پیشش بخوابه ولی از این خبرا نبود ا/ت توی اتاق خودش بود و داشت به مسئله ای که فکرشو بدجوری درگیر کرده بود فکر میکرد
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
فلش بک شب مهمونی:
ش: ا/ت مدیر همون شرکتی که گفتم مدل لازم داره
م: او پس تو دوست دختر جونگکوکی
_آره..خوشبختم
م: اختلاف سنی تون یکم زیاد نیس؟
_ آره شاید یکم
م: ممکنه زوج خوشبختی نباشین
_چرا؟
م: منم مثل تو بودم عاشق یکی شدم که از من بزرگتر بود.....بخاطر اختلاف سنی زیاد اختلافات زیادی داشتیم من تو یه دوره ای از زندگی بودم و اون یه دوره ی دیگه طرز فکرمون خیلی باهم فرق میکرد ولی ما حتی ازدواج کردم اما خب آخرش مجبور شدم ۶ ماه بعد از ازدواج طلاق بگیرم هیچی خوب پیش نرفت ........بهر حال من تجربه مو در اختیارت گذاشتم
میتونی منو خانم هان صدا کنی
_م..منون
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
اولش به حرفاش اهمیت ندادم ولی بعد از اختلافی که پیش اومد نتونستم نادیده بگیرم
اگه آخرش اینجوری باشه من نمیتونم مثل خانم هان دوباره زندگیمو بسازم...بدون اون.امکان نداره من اونقدر قوی نیستم..نابود میشم...
یک روز بعد:
داشتم صبحونه میخوردم که صدای جونگکوک از تو حموم اومد
+ا/تت...ا/ت
_چیشده
+شامپو تموم شده یادم رفت بیارم یدونه تو کابینت هست
_مگه تو حموم نیست
+نه
_آخه شامپو تو کابینت چیکار میکنه...بیا بگیر
همین که دستشو دراز کرد تا شامپو رو بده بهش کوک دستشو گرفت و کشیدش تو حموم و با دستاش قفلش کرد
_چیکار میکنی(جلو چشاشو گرفته)
+دستتو بردار
_دیوونه
+به نظرت قهرمون طولانی نشد؟
_............
+بزرگتر شدن(لبخند شیطانی[منظورش ممه هاشه😈])
+من دیگه تحمل ندارم میخوام...
_به نظرت ما مناسب همیم؟
+چی
_به نظرت من بچم نه؟ چون خیلی ازت کوچیکترم ما خیلی باهم فاصله داریم
+این حرفا چیه یهویی...
_تفاوت سنی مون زیاده
+خب باشه چه ربطی داره...برام مهم نیس
_برای من هست
رفت بیرون
+چش شده
_عح لعنتی خیس شدم....بهش فکر نکن..بهش فک نکن(به لخت جونگکوک تو حموم)
پارت بعدی آماده س ولی لایک باید بالای ۸۰ باشه
#فیک #جونگکوک #تهیونگ #جیمین #جین #یونگی #جیهوپ #نامجون #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #Teahyung #Jimin #Namjoon #Jin #J_Hope #Suga #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
فلش بک شب مهمونی:
ش: ا/ت مدیر همون شرکتی که گفتم مدل لازم داره
م: او پس تو دوست دختر جونگکوکی
_آره..خوشبختم
م: اختلاف سنی تون یکم زیاد نیس؟
_ آره شاید یکم
م: ممکنه زوج خوشبختی نباشین
_چرا؟
م: منم مثل تو بودم عاشق یکی شدم که از من بزرگتر بود.....بخاطر اختلاف سنی زیاد اختلافات زیادی داشتیم من تو یه دوره ای از زندگی بودم و اون یه دوره ی دیگه طرز فکرمون خیلی باهم فرق میکرد ولی ما حتی ازدواج کردم اما خب آخرش مجبور شدم ۶ ماه بعد از ازدواج طلاق بگیرم هیچی خوب پیش نرفت ........بهر حال من تجربه مو در اختیارت گذاشتم
میتونی منو خانم هان صدا کنی
_م..منون
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
اولش به حرفاش اهمیت ندادم ولی بعد از اختلافی که پیش اومد نتونستم نادیده بگیرم
اگه آخرش اینجوری باشه من نمیتونم مثل خانم هان دوباره زندگیمو بسازم...بدون اون.امکان نداره من اونقدر قوی نیستم..نابود میشم...
یک روز بعد:
داشتم صبحونه میخوردم که صدای جونگکوک از تو حموم اومد
+ا/تت...ا/ت
_چیشده
+شامپو تموم شده یادم رفت بیارم یدونه تو کابینت هست
_مگه تو حموم نیست
+نه
_آخه شامپو تو کابینت چیکار میکنه...بیا بگیر
همین که دستشو دراز کرد تا شامپو رو بده بهش کوک دستشو گرفت و کشیدش تو حموم و با دستاش قفلش کرد
_چیکار میکنی(جلو چشاشو گرفته)
+دستتو بردار
_دیوونه
+به نظرت قهرمون طولانی نشد؟
_............
+بزرگتر شدن(لبخند شیطانی[منظورش ممه هاشه😈])
+من دیگه تحمل ندارم میخوام...
_به نظرت ما مناسب همیم؟
+چی
_به نظرت من بچم نه؟ چون خیلی ازت کوچیکترم ما خیلی باهم فاصله داریم
+این حرفا چیه یهویی...
_تفاوت سنی مون زیاده
+خب باشه چه ربطی داره...برام مهم نیس
_برای من هست
رفت بیرون
+چش شده
_عح لعنتی خیس شدم....بهش فکر نکن..بهش فک نکن(به لخت جونگکوک تو حموم)
پارت بعدی آماده س ولی لایک باید بالای ۸۰ باشه
#فیک #جونگکوک #تهیونگ #جیمین #جین #یونگی #جیهوپ #نامجون #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #Teahyung #Jimin #Namjoon #Jin #J_Hope #Suga #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
۲۷.۳k
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.