داستان:
داستان:
نامه:امایا لطفا بیا ادرسی که نوشتم از طرف مویچیرو
(خوندن ادرس)
من:نکنه میخواد باهم حرف بزنیم شایدم خواست بریم بیرون اوف دختر کم اینجور فکر کن بهتره که راه بیوفتم
(رسیدن)
مویچیرو:سلام لطفا برام اب بیار
من:اینو میگفتی این همه راه رو بخاطر اب خواستن منو کشوندی اینجاااا
مویچیرو:اره چطور
من:🗿
(دادن اب):راحت شدی؟
مویچیرو:اره
(برگشتن به خونه)
نامه:امایا لطفا بیا ادرسی که نوشتم از طرف مویچیرو
(خوندن ادرس)
من:نکنه میخواد باهم حرف بزنیم شایدم خواست بریم بیرون اوف دختر کم اینجور فکر کن بهتره که راه بیوفتم
(رسیدن)
مویچیرو:سلام لطفا برام اب بیار
من:اینو میگفتی این همه راه رو بخاطر اب خواستن منو کشوندی اینجاااا
مویچیرو:اره چطور
من:🗿
(دادن اب):راحت شدی؟
مویچیرو:اره
(برگشتن به خونه)
۳۳۴
۲۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.