پسر عموی مغرور من●○
پسر عموی مغرور من●○
Chapter two P13
فیلیکس:چیی
ا.ت:میخوام آمریکا برم و همه چیزو فراموش کنم همه چیه پدر بزرگم شرکت اینارو هم میفروشم میرم اونجا یه زندگی جدید رو شروعمیکنم
فیلیکس:تو هرجا بری منم میام
ا.ت:پس آماده باش فردا میریم
بدون اینکه ازش جوابی بگیرم با دو رفتم اتاقم و به ته زنگ زدم بعد چند بوق جواب داد
ا.ت:الو تهیونگ
ته:سلام ا.ت
ا.ت:اومدم بهت بگم که من میخوام برگردم اگه میخوای میتونی با من بیای
ته:آخه کوک چی میشه
ا.ت:جیمین هست تو با من بیا
ته:فکر میکنم جواب میدم
ا.ت:باشه پس
و قطع کردم و بعدش رفتم پایین سوار ماشینم شدم و رفتم پیش مکس
بادو از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل
بدون در زدن رفتم داخل اتاق مکس که دیدم
مکس و منشیش درحال ل.ب گ.ر.ف.ت.ن
ا.ت:اهوممممم
از هم جدا شدن
مکس:چیزه ا.ت اوم
ا.ت:نیاز نیست چیزی بگی فقط بگو نامجونو کجا بردی
مکس:داخل همون اتاقه
ا.ت:اوکی
از اتاق مکس خارج شدم و رفتم داخل اتاقی که نامجون هست دیدم دستاش بسته
ا.ت:اهوم
نامجون:هه چه عجب
ا.ت:میخوام بهت یه فرصت بدم
نامجون:چی
ا.ت:اگه قول بدی دیگه کارای خلاف نکنی میتونم تو رو همراه خودم آمریکا ببرم و اونجا توی شرکت من شروع
به کار کنی
نامجون:چرا اینکارو میکنی
ا.ت:اومم نمیدونم اما میتونی؟
نامجون:باشه
ا.ت:خوبه
Chapter two P13
فیلیکس:چیی
ا.ت:میخوام آمریکا برم و همه چیزو فراموش کنم همه چیه پدر بزرگم شرکت اینارو هم میفروشم میرم اونجا یه زندگی جدید رو شروعمیکنم
فیلیکس:تو هرجا بری منم میام
ا.ت:پس آماده باش فردا میریم
بدون اینکه ازش جوابی بگیرم با دو رفتم اتاقم و به ته زنگ زدم بعد چند بوق جواب داد
ا.ت:الو تهیونگ
ته:سلام ا.ت
ا.ت:اومدم بهت بگم که من میخوام برگردم اگه میخوای میتونی با من بیای
ته:آخه کوک چی میشه
ا.ت:جیمین هست تو با من بیا
ته:فکر میکنم جواب میدم
ا.ت:باشه پس
و قطع کردم و بعدش رفتم پایین سوار ماشینم شدم و رفتم پیش مکس
بادو از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل
بدون در زدن رفتم داخل اتاق مکس که دیدم
مکس و منشیش درحال ل.ب گ.ر.ف.ت.ن
ا.ت:اهوممممم
از هم جدا شدن
مکس:چیزه ا.ت اوم
ا.ت:نیاز نیست چیزی بگی فقط بگو نامجونو کجا بردی
مکس:داخل همون اتاقه
ا.ت:اوکی
از اتاق مکس خارج شدم و رفتم داخل اتاقی که نامجون هست دیدم دستاش بسته
ا.ت:اهوم
نامجون:هه چه عجب
ا.ت:میخوام بهت یه فرصت بدم
نامجون:چی
ا.ت:اگه قول بدی دیگه کارای خلاف نکنی میتونم تو رو همراه خودم آمریکا ببرم و اونجا توی شرکت من شروع
به کار کنی
نامجون:چرا اینکارو میکنی
ا.ت:اومم نمیدونم اما میتونی؟
نامجون:باشه
ا.ت:خوبه
۱۴.۹k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.