پارت ۷
پارت ۷
۵ سال بعد:
ات ویو :پنچ سال از اون اتفاق میگذره از تهیونگ طلاق گرفتم و دادگاه با انتخاب ما یوجین و به من و یونا رو به اون داد آخرین بار که دخترم و دیدم روز طلاق بود دلم برای جفتشون تنگ شده یک روز بعد از طلاق با جونگکوک و یوجین اومدیم فرانسه من الان صاحب یکی از بزرگترین شرکت مدلینگ فرانسه هستم
صبح:
ات ویو:از خواب پاشدم و رفتم دستشویی و کار های مربوطه رو انجام دادم بعد رفتم صبحانه رو حاضر کردم و رفتم یوجین رو برای مدرسه بیدار کنم
ات:یوجین پسرم بیدار شو صبح شده باید بری مهدکودک
بوجین:باشه مامان
نکته:یونا و یوجین هردو بچگونه حرف میزنن
ات:آفرین پسر خوشگلم
یه نقشه دارم
یوجین:چیییی
ات:بریم یه پارچ و آب کنیم بریزیم رو سر دایی و بیدارش کنیم
یوجین:باشه(خنده)
ات:بزن قدش بدو بریم
ات ویو :یه پارچ بزرگ و آب کردیم رفتیم بالاسر جونگکوک
ات:۱ ۲ ۳
جونگکوک:یا خدا چیشده
ات و یوجین :خنده
جونگکوک:شما دوتا به نفعتونه هر چه سریع تر فرار کنید
ات ویو:خلاصه جونگکوک افتاد دنبالمون و یوجین و گرفت و قلقلک داد و رفتیم صبحونه خوردیم و یوجین و بردم مهد کودک و خودمم رفتم شرکت
۵ سال بعد:
ات ویو :پنچ سال از اون اتفاق میگذره از تهیونگ طلاق گرفتم و دادگاه با انتخاب ما یوجین و به من و یونا رو به اون داد آخرین بار که دخترم و دیدم روز طلاق بود دلم برای جفتشون تنگ شده یک روز بعد از طلاق با جونگکوک و یوجین اومدیم فرانسه من الان صاحب یکی از بزرگترین شرکت مدلینگ فرانسه هستم
صبح:
ات ویو:از خواب پاشدم و رفتم دستشویی و کار های مربوطه رو انجام دادم بعد رفتم صبحانه رو حاضر کردم و رفتم یوجین رو برای مدرسه بیدار کنم
ات:یوجین پسرم بیدار شو صبح شده باید بری مهدکودک
بوجین:باشه مامان
نکته:یونا و یوجین هردو بچگونه حرف میزنن
ات:آفرین پسر خوشگلم
یه نقشه دارم
یوجین:چیییی
ات:بریم یه پارچ و آب کنیم بریزیم رو سر دایی و بیدارش کنیم
یوجین:باشه(خنده)
ات:بزن قدش بدو بریم
ات ویو :یه پارچ بزرگ و آب کردیم رفتیم بالاسر جونگکوک
ات:۱ ۲ ۳
جونگکوک:یا خدا چیشده
ات و یوجین :خنده
جونگکوک:شما دوتا به نفعتونه هر چه سریع تر فرار کنید
ات ویو:خلاصه جونگکوک افتاد دنبالمون و یوجین و گرفت و قلقلک داد و رفتیم صبحونه خوردیم و یوجین و بردم مهد کودک و خودمم رفتم شرکت
۱۳.۱k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.