پارت۲۵
پس فانتزیای سکسیش این شکلی بودن! یه پسربچه مطیع بیست ساله!
نیشخندی زدم و با پر کردن فاصله بینمون, روی پنجه ی پام ایستادم و
لبهام روی به روی لبهاش رسوندم و همونجا زمزمه کردم:
-فکر نمیکردم تاپ آیدل کره بخواد بخاطر سایزش گریه کنه
اون لحظه نفهمیدم چه کنش و واکنش شیمایی احمقانه ای تو بدنم اتفاق
افتاده بود که انقدر بی پروا شده بودم!
این اولین سکس رسمی زندگیم بود و من داشتم رسما مزخرف میگفتم.
اما با چنگ زده شدن باسنم توسط دست های بزرگ کیم تهیونگ و ور
رفتن باهاشون, تقریبا نفس تو سینه ام حبس شد.
-تا چند دقیقه دیگه جواب حرفاتو میگیری. . .
و بعد بدون اینکه فرصتی بهم بده, لبهاش رو وصل لبهام کرد.
دست های بی حرکتم رو داخل موهاش کردم و سعی کردم جواب بوسه
های نسبتا خشنش رو بدم.
اما انگار قصد داشت تا با بوسه های طوالنیش خفم بکنه!
در همون حال من رو به سمت تخت هدایت کرد و بعد از چند لحظه
همونجا هلم داد و مجبورم کرد دراز بکشم.
آدرنالینی که تو رگ های خونیم ترشح شده بود, باعث میشد تا قلبم در
آخرین درجه ممکن خودش رو به قفسه سینه ام بکوبه و پایین تنه ام به
طور کامل تحریک بشه.
با دیدن اون بدن عضله ای و پرفکت نفسم از شدت هیجان گرفت.
با اخم ریزی روی صورتم خم شد و پرسید:
-ن. . .نهتا حاال با کسی رابطه داشتی؟
با شنیدن پاسخ دلخواهش, نیشخندی زد و حین اینکه لبهاش رو روی پوست
گر گرفته گردنم میگذاشت زمزمه کرد:
-پس دست نخورده ای
تمام بدنم از شدت خوشی لمس شده بود و توانایی حرکت دادن مردمک
چشم هام رو هم نداشت
بوسه های خیسش رو از روی گردنم به سمت قفسه سینه و دور نافم
کشوند و باعث شد زیر لبهاش بلرزم.
داشتم بی طاقت میشدم اما با پایین کشیده شدن لباس زیرم توسط دست
هاش, برای لحظه ای به طور ناخودآگاه پاهام رو جمع کردم.
اما آیدل بی توجه به من, لباس زیر رو به طور کامل از تنم خارج کرد و
کناری انداخت.
نیشخندی که گوشه ی لبهاش نشست, هیچ حس خوبی رو بهم منتقل نکرد.
پلک هام رو بستم و با حس برخورد دستش به باسن برهنم ناله بلندی
کردم.
-امم. . . عاههه. . . فاک. . .
با حس نکردن لمس بیشتری از جانب تهیونگ, پلک هام رو باز کردم و با
قیافه پوکرش مواجه شدم.
-من فقط دستم بهت خورد. . . این اداها چیه که از خودت درمیاری
اون لحظه واقعا دلم میخواست لگد محکمی بین پاهاش فرود بیارم
نیشخندی زدم و با پر کردن فاصله بینمون, روی پنجه ی پام ایستادم و
لبهام روی به روی لبهاش رسوندم و همونجا زمزمه کردم:
-فکر نمیکردم تاپ آیدل کره بخواد بخاطر سایزش گریه کنه
اون لحظه نفهمیدم چه کنش و واکنش شیمایی احمقانه ای تو بدنم اتفاق
افتاده بود که انقدر بی پروا شده بودم!
این اولین سکس رسمی زندگیم بود و من داشتم رسما مزخرف میگفتم.
اما با چنگ زده شدن باسنم توسط دست های بزرگ کیم تهیونگ و ور
رفتن باهاشون, تقریبا نفس تو سینه ام حبس شد.
-تا چند دقیقه دیگه جواب حرفاتو میگیری. . .
و بعد بدون اینکه فرصتی بهم بده, لبهاش رو وصل لبهام کرد.
دست های بی حرکتم رو داخل موهاش کردم و سعی کردم جواب بوسه
های نسبتا خشنش رو بدم.
اما انگار قصد داشت تا با بوسه های طوالنیش خفم بکنه!
در همون حال من رو به سمت تخت هدایت کرد و بعد از چند لحظه
همونجا هلم داد و مجبورم کرد دراز بکشم.
آدرنالینی که تو رگ های خونیم ترشح شده بود, باعث میشد تا قلبم در
آخرین درجه ممکن خودش رو به قفسه سینه ام بکوبه و پایین تنه ام به
طور کامل تحریک بشه.
با دیدن اون بدن عضله ای و پرفکت نفسم از شدت هیجان گرفت.
با اخم ریزی روی صورتم خم شد و پرسید:
-ن. . .نهتا حاال با کسی رابطه داشتی؟
با شنیدن پاسخ دلخواهش, نیشخندی زد و حین اینکه لبهاش رو روی پوست
گر گرفته گردنم میگذاشت زمزمه کرد:
-پس دست نخورده ای
تمام بدنم از شدت خوشی لمس شده بود و توانایی حرکت دادن مردمک
چشم هام رو هم نداشت
بوسه های خیسش رو از روی گردنم به سمت قفسه سینه و دور نافم
کشوند و باعث شد زیر لبهاش بلرزم.
داشتم بی طاقت میشدم اما با پایین کشیده شدن لباس زیرم توسط دست
هاش, برای لحظه ای به طور ناخودآگاه پاهام رو جمع کردم.
اما آیدل بی توجه به من, لباس زیر رو به طور کامل از تنم خارج کرد و
کناری انداخت.
نیشخندی که گوشه ی لبهاش نشست, هیچ حس خوبی رو بهم منتقل نکرد.
پلک هام رو بستم و با حس برخورد دستش به باسن برهنم ناله بلندی
کردم.
-امم. . . عاههه. . . فاک. . .
با حس نکردن لمس بیشتری از جانب تهیونگ, پلک هام رو باز کردم و با
قیافه پوکرش مواجه شدم.
-من فقط دستم بهت خورد. . . این اداها چیه که از خودت درمیاری
اون لحظه واقعا دلم میخواست لگد محکمی بین پاهاش فرود بیارم
۸.۷k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.