تکپارتی〔𝘊𝘢𝘭𝘮 𝘥𝘰𝘸𝘯🛏️🌃〕شوگا؛)
{اززبونات}باهر پیامی که میداد نبضم میزد... انگار نبضم و مسیجای اون هماهنگ کرده بودن ک باهم بزنن!.. اون قشنگترین اتفاق زندگیم بود و هست!... درسته افسرده ست ولی خیلی مهربونه، نشون نمیده درظاهر سرده ولی در باطن خونگرم :) اندازه ی کهکشان دوسش دارم♡ وقتی میخوابه عینگربه ها خیلی کیوت میشه، وقتی میخنده خنده لثه ایاش منومیکشه! من اونم اون منه، علاقم بهش عین چشمه ایه که هرروز بیشتر وبیشتر قل میزنه! نمیدونم اونم اینجوریه با من یانه، ولی من بیشتر از چیزیم که میگم دوسش دارم! وقتی رپ میکنه انگار داره زندگیمو توی چند کلمه تعریف میکنه، اون خیلی استعداد داره ولی نشون نمیده :) عین بچه گربه ها برام میو میکنه؛ بعضیا ازم میپرسن چرا انقد دوسش داری وقتی ازت دوره؟؛ منم بهشون میگم، توچرا مرگو دوست نداری وقتی از رگ گردنم بهت نزدیک تره جدیدا سرد رفتار میکنه، جدیدا حرفای ترسناکی میزنه. مثلا میگه: به هیچ کس وابسته نشو چون بلخره ولت میکنن! من ازاین حرفش همیشه میترسم و بهش میگم : منظورت چیه؟ یعنی تو میخوای ترکم کنی؟؟ و جوابی نمیده :( دلشورهم هرروز بیشتر و بیشتر میشد تا اینکه یه روز... بیانیه دادن که... داره میره... سربازیی💔💔 داشتم سکته میکردم اون تموم زندگیم بود اگه بره و نتونم باهاش دردودل کنم.. یعنی منظورش ازین حرفاش این بود؟؟؟ هایب همیشه خبرای بد میدههه:.) دلم بغلشو میخواست برای آخرین بار، انگار چندبار با حرفاش منو بغل کرده بود اما حالا این آخرین بارش بود... میترسم از روزی که بره و.... دیگه بر.... عع دختر زبونتو گاز بگیر برمیگرده برمیگرده..... دوباره شروع کردم به گریه کردن؛ دستاشو کم داشتم آغوششو کم داشتم ولی باید قبول میکردم که کنار جیهوپ و جینم، شوگاام میره...... دماغمو بالا کشیدم؛ رفتم تو بغل عروسک گندع گربهم که شوگا برام فرستاده بود دراز کشیدم و بهش مسیج دادم : {مسیجاشون}+آنیونگ شوگام؛ چطوری کیتنم؟~🐱 چند دقیقه گذشت.... +چرا جواب نمیدی؟ یاا داره دلم میپوکه هااا جواب بدههه _آههه چیه ععع خوابیده بودممم +نمیگی بیبیت میمیره وقتی جواب نمیدی اونم تو این وضعیت؟؟ _چه وضعیتی؟ +شوگااااا میخوای بری سربازیییی نمیفهمی چه حالی دارمممم _آها +دارم گریه میکنم... شوگا، من دلم برات تنگ میشه؛ میشه یه بار، احساساتتو نشون بدی؟ _ام.. منم... دلم برات تنگ میشه... میشه اون گربه ای که برات خریدمو.. سفت بغل کنی تا آغوشتو حس کنم؟ :) +حتما،بیبی :) گربه مو بغل کردم _آهه..(منحرفنشونویسندهنشوووو) دارم بغلتو حس میکنم بیبی... دوستت دارم برای آخرین بار :) +نگووو نگو آخرین باررررر _ببخشید... باید برم... بای🖤 +نروووووو هرلحظه... با مسیجاش... تپش قلبم بیشتر و بیشتر میشد... انگار آخرین تپش های قلبم بود؛ آخه روز تولدش باید برهههه ----- حالا ۱ سال گذشته و هنوز من ۱ سال دیگه باید تحمل کنم که ببینمش............
•تامام
•تامام
۱۱.۰k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.