فیک جنون فصل ۲
پارت ۸☆☆☆☆☆
از صندلی کمک راننده ساک سیاه رو که توش بمب بود رو بر داشتم و در ماشین رو باز کردم
صدای کفش پاشنه بلندم روی آسفالت می خورد و احساس قدرت بهم میداد
به نیش خند مردی که رو بروم وایستاده بود نگاه کردم و به جلوی ماشین تکیه دادم
*رد کن بیاد
+به این زودی؟
ابروهاش در هم رفت و فریاد زد
*گفتم بدش به من
+اول کارت شناسایی
*هاااش وقتی تهیونگ یه دختر میفرسته سراغم همین میشه
+شما مرده چرا با دخترا مشکل دارین همش از همین کلمه استفاده میکنین .میتونی نتیجه این حرفت رو از اونی که تو ماشین نشسته ام بپرسی
بعد سرمو بر گردوندم و به جیهوپ نگاه کردم و نیش خند زدم
+زود باش کارت شناسایی
بعد به اونی که بقل دیوار وایستاده بود اشاره کرد
مرد چاقو رو توی دستش محکم کرد و داشت سمتم میومد که سریع اسلحمو در اوردم و مثل آب خوردن توی سرش شلیک کردم
بعد دوباره نگاهم رو به جک دوختم که دهنش باز مونده بود
هوفی کشید و کارت رو از جیبش در آورد با زمزمه و آروم روی کارت رو خوندم
+جک ۲۵ ساله از کالیفرنیا
+یادمه جیهوپ گفته بود از کره ای
*اشتباه گفته
+به قیافت نمیخوره ۲۵ سالت باشه
*مشکلت چیه الان؟
+هیچی
بعد کارت رو لای کیف گذاشتم و کیف رو روی زمین انداختم
بعد با پام به سمت جک سُرش دادم
روی زمین زانو زد و در کیف رو باز کرد
*خودشه بمب ۷ جی ۲۰۲۵
+خوب دیگه کار ما باهات تموم شد جک البته نمیدونم این گروه جمع کردن و اینهمه تشریفات برای چی بوده ولی خوب بهتره دیگه نزاری قیافه نحستو ببینم
آنقدر محو نگاه کردن به بمب شده بود که به حرف های من توجه نکرد
چش قره ای رفتم و سوار ماشین شدم
تا در رو بستم
!خواهش میکنم آروم برو
بعد بلند خندیدم
+خیل خوب
بعد شروع به روندن کردم
+خب کجا میخواین بریم
!بریم یه جشن اتمام کار بگیریم
+اتمام؟مگه قرار نبود دنبال جک بریم تا حواسمون بهش باشه
!من از تهیونگ پرسیدم گفت چند وقته با جک خیلی گرم گرفتن متمعه کارش درسته
+ولی من بهش اعتماد نداره
؛رزا لازم نیست کشش بدی خودش میدونه چیکار میخواد بکنه
+باید خودم بهش زنگ بزنم
بعد گوشیمو برداشتم و روی شماره تهیونگ زدم
+سلام
"سلام رزا حالت چطوره
+خوبم
"ماموریت انجام شد؟
+بله
"خوب دیگه کارت تموم شده اگه خواستی بیا و سحمتو بگیر
+من به پول احتیاجی ندارم سحم منو بین بقیه تقسیم کن
"متمعنی
+آره
+تهیونگ
"بله
+من به جک اعتماد ندارم
"نترس کارش درسته رفیق خوب منه
+به نظر من ریسک نکن یه ریگی تو کفشش هست
"ببخشید رزا ولی دیگه بیشتر از این به تو مربوط نمیشه کارتو انجام دادی حالا با بچه ها برو و جشن بگیر
+ولی...
و صدای بوق
تا اومدم حرف بزنم گوشی رو قطع کرد
هوفی از روی اعصاب خوردی کشیدم
+کجا میخواید جشن بگیریم؟
؛بریم آموزشگاه من تدارکات رو آماده میکنم
!منم پایه ام
+خیل خوب من میرم خونه و حاضر میشم با یونگی میام
!همسرت؟
+آره
+خوب پس جیهوپ ببرمت خونه؟
!نه من پیش جین تو آموزشگاه میمونم و کمکش میکنم
؛خوبه
+باشه
بعد چند مین به آموزشگاه رسیدم جیهوپ و جین رو پیاده کردم و به خونه رفتم
وقتی در رو باز کردم بدون معطلی رفتم سمت یونگی و خودم رو توی بغلش جا کردم
-خسته شدی؟
+اوهوم
-کارت چطور بود چاگیا
+خوب ولی خیلی آسون بود چون آسون بود کلافه شدم نمیشه یچی آنقدر راحت تموم بشه
بعد دستی روی سرم کشید موهام رو لای انگشتاش گرفت و لبخند زد
-بعضی اوقات هم همچی سادس ولی تو زیاد سخت میگیری
+نمیدونم یونگی
-از اول با این پرونده اخت نگرفتی شایدم واقعا مشکلی باشه ولی الان به جای فکر کردن به مشکل لذت ببر وقتی مشکل پیش اومد اون موقع برو سمتش و حلش کن
+خیل خوب. واقعا حرفات بهم آرامش میدن مین یونگی
بعد پیشونیم رو محکم بوسید
-کیتن کیوت من
+آها راستی آماده شو بچه ها جشن گرفتن تو آموزشگاه بریم اونجا دعوتمون کردن
-باشه الان حاضر میشم
از صندلی کمک راننده ساک سیاه رو که توش بمب بود رو بر داشتم و در ماشین رو باز کردم
صدای کفش پاشنه بلندم روی آسفالت می خورد و احساس قدرت بهم میداد
به نیش خند مردی که رو بروم وایستاده بود نگاه کردم و به جلوی ماشین تکیه دادم
*رد کن بیاد
+به این زودی؟
ابروهاش در هم رفت و فریاد زد
*گفتم بدش به من
+اول کارت شناسایی
*هاااش وقتی تهیونگ یه دختر میفرسته سراغم همین میشه
+شما مرده چرا با دخترا مشکل دارین همش از همین کلمه استفاده میکنین .میتونی نتیجه این حرفت رو از اونی که تو ماشین نشسته ام بپرسی
بعد سرمو بر گردوندم و به جیهوپ نگاه کردم و نیش خند زدم
+زود باش کارت شناسایی
بعد به اونی که بقل دیوار وایستاده بود اشاره کرد
مرد چاقو رو توی دستش محکم کرد و داشت سمتم میومد که سریع اسلحمو در اوردم و مثل آب خوردن توی سرش شلیک کردم
بعد دوباره نگاهم رو به جک دوختم که دهنش باز مونده بود
هوفی کشید و کارت رو از جیبش در آورد با زمزمه و آروم روی کارت رو خوندم
+جک ۲۵ ساله از کالیفرنیا
+یادمه جیهوپ گفته بود از کره ای
*اشتباه گفته
+به قیافت نمیخوره ۲۵ سالت باشه
*مشکلت چیه الان؟
+هیچی
بعد کارت رو لای کیف گذاشتم و کیف رو روی زمین انداختم
بعد با پام به سمت جک سُرش دادم
روی زمین زانو زد و در کیف رو باز کرد
*خودشه بمب ۷ جی ۲۰۲۵
+خوب دیگه کار ما باهات تموم شد جک البته نمیدونم این گروه جمع کردن و اینهمه تشریفات برای چی بوده ولی خوب بهتره دیگه نزاری قیافه نحستو ببینم
آنقدر محو نگاه کردن به بمب شده بود که به حرف های من توجه نکرد
چش قره ای رفتم و سوار ماشین شدم
تا در رو بستم
!خواهش میکنم آروم برو
بعد بلند خندیدم
+خیل خوب
بعد شروع به روندن کردم
+خب کجا میخواین بریم
!بریم یه جشن اتمام کار بگیریم
+اتمام؟مگه قرار نبود دنبال جک بریم تا حواسمون بهش باشه
!من از تهیونگ پرسیدم گفت چند وقته با جک خیلی گرم گرفتن متمعه کارش درسته
+ولی من بهش اعتماد نداره
؛رزا لازم نیست کشش بدی خودش میدونه چیکار میخواد بکنه
+باید خودم بهش زنگ بزنم
بعد گوشیمو برداشتم و روی شماره تهیونگ زدم
+سلام
"سلام رزا حالت چطوره
+خوبم
"ماموریت انجام شد؟
+بله
"خوب دیگه کارت تموم شده اگه خواستی بیا و سحمتو بگیر
+من به پول احتیاجی ندارم سحم منو بین بقیه تقسیم کن
"متمعنی
+آره
+تهیونگ
"بله
+من به جک اعتماد ندارم
"نترس کارش درسته رفیق خوب منه
+به نظر من ریسک نکن یه ریگی تو کفشش هست
"ببخشید رزا ولی دیگه بیشتر از این به تو مربوط نمیشه کارتو انجام دادی حالا با بچه ها برو و جشن بگیر
+ولی...
و صدای بوق
تا اومدم حرف بزنم گوشی رو قطع کرد
هوفی از روی اعصاب خوردی کشیدم
+کجا میخواید جشن بگیریم؟
؛بریم آموزشگاه من تدارکات رو آماده میکنم
!منم پایه ام
+خیل خوب من میرم خونه و حاضر میشم با یونگی میام
!همسرت؟
+آره
+خوب پس جیهوپ ببرمت خونه؟
!نه من پیش جین تو آموزشگاه میمونم و کمکش میکنم
؛خوبه
+باشه
بعد چند مین به آموزشگاه رسیدم جیهوپ و جین رو پیاده کردم و به خونه رفتم
وقتی در رو باز کردم بدون معطلی رفتم سمت یونگی و خودم رو توی بغلش جا کردم
-خسته شدی؟
+اوهوم
-کارت چطور بود چاگیا
+خوب ولی خیلی آسون بود چون آسون بود کلافه شدم نمیشه یچی آنقدر راحت تموم بشه
بعد دستی روی سرم کشید موهام رو لای انگشتاش گرفت و لبخند زد
-بعضی اوقات هم همچی سادس ولی تو زیاد سخت میگیری
+نمیدونم یونگی
-از اول با این پرونده اخت نگرفتی شایدم واقعا مشکلی باشه ولی الان به جای فکر کردن به مشکل لذت ببر وقتی مشکل پیش اومد اون موقع برو سمتش و حلش کن
+خیل خوب. واقعا حرفات بهم آرامش میدن مین یونگی
بعد پیشونیم رو محکم بوسید
-کیتن کیوت من
+آها راستی آماده شو بچه ها جشن گرفتن تو آموزشگاه بریم اونجا دعوتمون کردن
-باشه الان حاضر میشم
۲۴.۱k
۰۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.