Bosss LITTLE HACKER (part 15)
همینجوری هی خرید میکردیم که یکی با سرعت به طرف ما اومد
......: آ.......ا....آقای .......جیمین
دم گوش جیمین یه چیزی گفت که جیمین عصبی شد
با سر اشاره کرد که شروع به دویدن کرد
دستم که توی دست جیمین بود باعث میشد منم بدوئم
خیلی با سرعت میدویید
ا.ت: جیمین.........لطفا.....آروم تر
نشستم رو زمین که لاقل آروم بشه ولی دستمو ول کرد
به دور شدنش نگاه کردم
یعنی چه چیز مهمی بود که منو اینجوری گزاشت و رفت
خسته شده بودم همینجوری روی زمین بودم
......: آب میخوای؟
سرمو بلند کردم و با یه پسر که صورتشو پوشونده بود مواجه شدم
از روی زمین بلند شدم با اینکه تشنم بود ولی
ا.ت: نه ممنون
راه افتادم که برم
........: وایسا نگران نباش توی این چیزی نریختم فقط برای خودم خریده بودم که با دیدن اینکه دوست پسرت اینجوری ولت کرد و رفت گفتم شاید........
با شنیدن اسم دوست پسر عصبی شدم
ا.ت: اون دوست پسرم نیست اون یه عو.ضیه
با حرفم تعجب کرد و روشو برگردوند
........: به هر حال آب.....
به بطری آب نگاه کردم و گرفتمش
ا.ت: ممنون ازتون
در بطری رو باز کردم و ازش یکم خوردم
ا.ت: هوممممم به هر حال .......
با گیچ رفتن سرم حرفم و خوردم
با گرفته شدن ک.مرم بهش نگاه کردم
ا.ت:تو.........
......: ببخشید ولی دروغ گفتن کار منه
ا.ت: ......تو کی هستی(عصبی)
با تاریک شدن دورو برم جواب سوالم رو نگرفتم
شرط پارت بعد:
۱۷ لایک
۱۹ کامنت
......: آ.......ا....آقای .......جیمین
دم گوش جیمین یه چیزی گفت که جیمین عصبی شد
با سر اشاره کرد که شروع به دویدن کرد
دستم که توی دست جیمین بود باعث میشد منم بدوئم
خیلی با سرعت میدویید
ا.ت: جیمین.........لطفا.....آروم تر
نشستم رو زمین که لاقل آروم بشه ولی دستمو ول کرد
به دور شدنش نگاه کردم
یعنی چه چیز مهمی بود که منو اینجوری گزاشت و رفت
خسته شده بودم همینجوری روی زمین بودم
......: آب میخوای؟
سرمو بلند کردم و با یه پسر که صورتشو پوشونده بود مواجه شدم
از روی زمین بلند شدم با اینکه تشنم بود ولی
ا.ت: نه ممنون
راه افتادم که برم
........: وایسا نگران نباش توی این چیزی نریختم فقط برای خودم خریده بودم که با دیدن اینکه دوست پسرت اینجوری ولت کرد و رفت گفتم شاید........
با شنیدن اسم دوست پسر عصبی شدم
ا.ت: اون دوست پسرم نیست اون یه عو.ضیه
با حرفم تعجب کرد و روشو برگردوند
........: به هر حال آب.....
به بطری آب نگاه کردم و گرفتمش
ا.ت: ممنون ازتون
در بطری رو باز کردم و ازش یکم خوردم
ا.ت: هوممممم به هر حال .......
با گیچ رفتن سرم حرفم و خوردم
با گرفته شدن ک.مرم بهش نگاه کردم
ا.ت:تو.........
......: ببخشید ولی دروغ گفتن کار منه
ا.ت: ......تو کی هستی(عصبی)
با تاریک شدن دورو برم جواب سوالم رو نگرفتم
شرط پارت بعد:
۱۷ لایک
۱۹ کامنت
۸.۵k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.