ادامه پارت⁵
•خیانت پارت 6•
از خاب بیدار شدی تو هنوز جیمین رو دوست داشتی ولی نمیتونستی بهش اعتماد کنی از جات بلند میشی و لباسات رو میپوشی و میری شرکت
منشی:سلام رئیس امروز ساعت 3 با یه شرکت ملاقات دارید
ا.ت:کدوم شرکته؟
منشی:شرکت گلد که رئیسش اقای پارک جیمین هست
ا.ت:گفتی اسم رئیسش چی بود؟
منشی:اقای پارک جیمین
ا.ت:اها باشه...میتونی بری
منشی:چشم
منشی میره بیرون و تو میری میشینی پشت میزت
ا.ت:چرا هی میاد جلو چشمام
شروع میکنی به کار کردن
(چند ساعت بعد)
منشی:رئیس اقای پارک جیمین با گروهشون رسیدند
ا.ت:باشه
از جات بلند میشی و میری سمت اتاق جلسه
در اتاقو باز میکنی و میری داخل به همه سلام میدی جز جیمین میری میشینی روی صندلیت و جلسه رو شروع میکنی و تمام این مدت جیمین همش به تو نگاه میکرد
که جلسه تموم میشه
ا.ت:امیدوارم راضی یوده باشید پایان جلسه رو اعلام میکنم
همه از جاشون بلند میشن و میان سمت تو
نامی:ا.ت ...منظورم خانم رئیس خیلی وقته ندیده بودمت خیلی تغییر کردی
جین:نامجون راس میگه خیلی تغییرکردی هم خوشکل تر شدی هم پولدار
لبخند میزنی و میگی
ا.ت:جین تو چشمات خوشکل میبینه و اینکه شماهاهم خیلی تغییر کردین همتون خیلی خوشتیپ تر شدین و البته موفق تر جیمین میاد سمتتون و توهم میبینیش
ا.ت:م...من دیگه باید برم کلی کار دارم توی اتاقم و اینکه بیاین یه روزی باهم بریم کافه
اعضا:حتما
ا.ت:خدافظ
اعضا:بای
تو سریع از اتاق جلسه رفتی بیرون و کوک رو به جیمین میگه
کوک:هنوز ازت ناراحته
جیمین:اره ناراحته ولیمن هنوز دوسش دارم...بسه دیگه بیاین بریم
از خاب بیدار شدی تو هنوز جیمین رو دوست داشتی ولی نمیتونستی بهش اعتماد کنی از جات بلند میشی و لباسات رو میپوشی و میری شرکت
منشی:سلام رئیس امروز ساعت 3 با یه شرکت ملاقات دارید
ا.ت:کدوم شرکته؟
منشی:شرکت گلد که رئیسش اقای پارک جیمین هست
ا.ت:گفتی اسم رئیسش چی بود؟
منشی:اقای پارک جیمین
ا.ت:اها باشه...میتونی بری
منشی:چشم
منشی میره بیرون و تو میری میشینی پشت میزت
ا.ت:چرا هی میاد جلو چشمام
شروع میکنی به کار کردن
(چند ساعت بعد)
منشی:رئیس اقای پارک جیمین با گروهشون رسیدند
ا.ت:باشه
از جات بلند میشی و میری سمت اتاق جلسه
در اتاقو باز میکنی و میری داخل به همه سلام میدی جز جیمین میری میشینی روی صندلیت و جلسه رو شروع میکنی و تمام این مدت جیمین همش به تو نگاه میکرد
که جلسه تموم میشه
ا.ت:امیدوارم راضی یوده باشید پایان جلسه رو اعلام میکنم
همه از جاشون بلند میشن و میان سمت تو
نامی:ا.ت ...منظورم خانم رئیس خیلی وقته ندیده بودمت خیلی تغییر کردی
جین:نامجون راس میگه خیلی تغییرکردی هم خوشکل تر شدی هم پولدار
لبخند میزنی و میگی
ا.ت:جین تو چشمات خوشکل میبینه و اینکه شماهاهم خیلی تغییر کردین همتون خیلی خوشتیپ تر شدین و البته موفق تر جیمین میاد سمتتون و توهم میبینیش
ا.ت:م...من دیگه باید برم کلی کار دارم توی اتاقم و اینکه بیاین یه روزی باهم بریم کافه
اعضا:حتما
ا.ت:خدافظ
اعضا:بای
تو سریع از اتاق جلسه رفتی بیرون و کوک رو به جیمین میگه
کوک:هنوز ازت ناراحته
جیمین:اره ناراحته ولیمن هنوز دوسش دارم...بسه دیگه بیاین بریم
۸.۴k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.