خب بچه ها حمایتات نمیکنید منم شاید این فیکو ادامه ندم
پارت ۴
سوآ: از این مجری مرتیکه بدم میادددددد
(مثلا بازی کردنو گذشت)
هیونجین: میخواستم برم با سوآ حرف بزنم و ی سریع کادو عکس های قدیمی رو ک بم داده بود رو بش بدم
هیونجین: رفتم پیش نونا جیسو ازش پرسیدم. سلام نونا ، نوناسوآ رو ندیدی؟
جیسو:سلام هیونجین، فک کنم رفته تو بالکن
هیونجین: مرسی نونا
_رف پیش سوآ
هیونجین: در زدم گفتم میتونم بیام
سوآ: آره
سوآ: دیدم هیونجین چند تا عکس و کادو های قدیمیم رو ک بش داده بودم آورده فهمیدم میخواد بم پس بده
هیونجین: خواستم اینارو بت پس بدم ،دادمشون ب سوآ
سوآ: گفتم اها و هرچی داده بود رو انداختم اشغالی
هیونجین : یکم عصبی شدم ولی ب چپم گرفتم و بدون خدافظی رفتم بیرون
سوآ: نمیتونستم کاری کنم نه میتونستم بغلش کنم نه بهش بگم اشتباه کردم فقط گریه میکردم من بیماری قلبی داشتم و قلبم داشت تیر میکشید
هیونجین: انقدر صدای هق هقای سوآ بلند بود ک نمیدونم چی شد دسته خودم نبود درو باز کردمو...
شرط : ۲۰ تا لایک
۱۰ تا کامنت
اگه نرسی فیکو ادامه نمیدم
سوآ: از این مجری مرتیکه بدم میادددددد
(مثلا بازی کردنو گذشت)
هیونجین: میخواستم برم با سوآ حرف بزنم و ی سریع کادو عکس های قدیمی رو ک بم داده بود رو بش بدم
هیونجین: رفتم پیش نونا جیسو ازش پرسیدم. سلام نونا ، نوناسوآ رو ندیدی؟
جیسو:سلام هیونجین، فک کنم رفته تو بالکن
هیونجین: مرسی نونا
_رف پیش سوآ
هیونجین: در زدم گفتم میتونم بیام
سوآ: آره
سوآ: دیدم هیونجین چند تا عکس و کادو های قدیمیم رو ک بش داده بودم آورده فهمیدم میخواد بم پس بده
هیونجین: خواستم اینارو بت پس بدم ،دادمشون ب سوآ
سوآ: گفتم اها و هرچی داده بود رو انداختم اشغالی
هیونجین : یکم عصبی شدم ولی ب چپم گرفتم و بدون خدافظی رفتم بیرون
سوآ: نمیتونستم کاری کنم نه میتونستم بغلش کنم نه بهش بگم اشتباه کردم فقط گریه میکردم من بیماری قلبی داشتم و قلبم داشت تیر میکشید
هیونجین: انقدر صدای هق هقای سوآ بلند بود ک نمیدونم چی شد دسته خودم نبود درو باز کردمو...
شرط : ۲۰ تا لایک
۱۰ تا کامنت
اگه نرسی فیکو ادامه نمیدم
۹.۰k
۲۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.