راننده ش، اقا نصر الله می گفت
رانندهش، اقا نصرالله میگفت
گاهی میشنیدم توی ماشین
برایِ خودش روضه میخوند.
میگفت:
« خدایا مگه من کیام؟ قاسم پسرِ حسن.
یک روستا زادهام.چرا به من عزّت دادی؟
تو بزرگی..»
گاهی میشنیدم توی ماشین
برایِ خودش روضه میخوند.
میگفت:
« خدایا مگه من کیام؟ قاسم پسرِ حسن.
یک روستا زادهام.چرا به من عزّت دادی؟
تو بزرگی..»
۱.۳k
۲۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.