پارت۲۲( داستان عشق قدیمی ما)
۵۰ تاییی شدیم گیلیلیلی ❤️✨
از زبان تهیونگ:
دستم رو روی سرش گذاشتم و نوازشش می کردم...واقعا نمیدونستم چیکار کنم چی بگم حتی اگه دروغ می گفتم یه روزی می فهمید و ممکن بود صدمه ببینه از طرفی نمیخواستم ناراحت بشه که گفت: تهیونگ قیافت نشون دهنده حقیقت خوبی نیست ...چی شده(نگران)
لپشو گرفتم وگفتم: نه اینجوری نیست...میدونی داستانش طولانیه...بیا فعلا بخوابیم فردا باید بریم مدرسه ... باشه؟
خندید و گفت: باشه برو بخواب گفتم: برم؟تنهایی؟
با تعجب نگام می کرد و گفت:میخوای منم بیام بغلت؟
تهیونگ: آره دیگه پس انتظار داشتی بری توی اتاقت جدا بخوابی؟باید بیای پیش من!
ا/ت: نوکر بابات غلام سیاه امر دیگه ای نداری؟ ( تکیه کلام ادمینتون😂)
تهیونگ: ا/ت یا خودت بیا یا می برمت دیگه تصمیم با خودته
ا/ت: اگه شیطونی نکنی میام...
تهیونگ: شیطونی ؟چی هست؟ ایم گود بوی من شیطونی نمی کنم که
براید استایل بغلش کردم گفت: یاااااا تهیونگا گفتم که شیطونی نکن
گفتم: شیطونی چیه بابا دارم می برمت توی اتاق چقد ذهنت کثیفه ا/ت خاک تو سرت تو هنوز ۱۸ سالت نشده انقد مغزت کثیفه این ۶ ماه چیکار کردی انقد منحرف شدی؟(یاد بگیرید😑😂)
ا/ت: یاااااا چی میگی برای خودت فقط میگم این کارا رو نکنی
تهیونگ: هرچقدر بیشتر میگی بدترش می کنی... منظورت از این کارا چیه نکنه انتظار داری ساعت ۳ شب از اون کارا کنیم؟(لبخند شیطانی)
ا/ت: ااااااییییییی تهیونگگگگگگگگگگگگ(داد)
تهیونگ: باشه باشه نفس عمیق بکش دنیا ارزش نداره(خنده)
ا/ت: اونوقت میگن چرا آمار سکته رفته بالا بخاطر توعه دیگه همش حرصم میدی
بله خلاصه رفتن بالا و خوابیدن منحرف هم نباشین چون کاری نکردننن😑
از زبان تهیونگ:
دستم رو روی سرش گذاشتم و نوازشش می کردم...واقعا نمیدونستم چیکار کنم چی بگم حتی اگه دروغ می گفتم یه روزی می فهمید و ممکن بود صدمه ببینه از طرفی نمیخواستم ناراحت بشه که گفت: تهیونگ قیافت نشون دهنده حقیقت خوبی نیست ...چی شده(نگران)
لپشو گرفتم وگفتم: نه اینجوری نیست...میدونی داستانش طولانیه...بیا فعلا بخوابیم فردا باید بریم مدرسه ... باشه؟
خندید و گفت: باشه برو بخواب گفتم: برم؟تنهایی؟
با تعجب نگام می کرد و گفت:میخوای منم بیام بغلت؟
تهیونگ: آره دیگه پس انتظار داشتی بری توی اتاقت جدا بخوابی؟باید بیای پیش من!
ا/ت: نوکر بابات غلام سیاه امر دیگه ای نداری؟ ( تکیه کلام ادمینتون😂)
تهیونگ: ا/ت یا خودت بیا یا می برمت دیگه تصمیم با خودته
ا/ت: اگه شیطونی نکنی میام...
تهیونگ: شیطونی ؟چی هست؟ ایم گود بوی من شیطونی نمی کنم که
براید استایل بغلش کردم گفت: یاااااا تهیونگا گفتم که شیطونی نکن
گفتم: شیطونی چیه بابا دارم می برمت توی اتاق چقد ذهنت کثیفه ا/ت خاک تو سرت تو هنوز ۱۸ سالت نشده انقد مغزت کثیفه این ۶ ماه چیکار کردی انقد منحرف شدی؟(یاد بگیرید😑😂)
ا/ت: یاااااا چی میگی برای خودت فقط میگم این کارا رو نکنی
تهیونگ: هرچقدر بیشتر میگی بدترش می کنی... منظورت از این کارا چیه نکنه انتظار داری ساعت ۳ شب از اون کارا کنیم؟(لبخند شیطانی)
ا/ت: ااااااییییییی تهیونگگگگگگگگگگگگ(داد)
تهیونگ: باشه باشه نفس عمیق بکش دنیا ارزش نداره(خنده)
ا/ت: اونوقت میگن چرا آمار سکته رفته بالا بخاطر توعه دیگه همش حرصم میدی
بله خلاصه رفتن بالا و خوابیدن منحرف هم نباشین چون کاری نکردننن😑
۵۵.۲k
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.