part 7
از زبون خودم
لبامو مک زد خیلی خاصتنی بود کمرمو گرفت چسبوندم به خودش دستشو کنار سرم گذاشتم دستمو رو موهاش کشیدم جدا شد ازم من:منم دوست دارم بانیه من کوک:میدونی که من به جز تو کسیو ندارم پس تنهام نزار و کنارم باش من:مگه میتونم خرگوش کیوتی مثل تو رو تنها بزارم مگر اینکه بی رحم باشم کوک:تو خیلی مهربون و خاصی من:توهم خیلی کیوت و جذابی کوک:دوست دارم من:منم دوست دارم دستامو رو صورتش گذاشتم بوسش کردم کوک:گشنمه من:چی میخوری واست درست کنم کوک:هرچی که تو بخوری من:پس بریم بیرون دستشو گرفتم باهم رفتیم بیرون سه تا نودل برداشتم و درست کردم جاجانگ میونم درست کردم گذاشتم رو میز من:کوکی بیا اومد نشست کنارم صندلیشو کشید کنار من نشست اول جاجانگمیون رو خوردیم و بعد بقیش داشتم میترکیدم کوک:وای وای دارم منفجر میشم من:فقط تو نیستی از خنده مردیم کوک:انقدر خوردم دیگه نمی تونم پاشم من:منم همینطورم بلند شدم همون موقع یه عارق زد من:ایششش تو خودت عارق بزن نه بده بیرون کوک:خوب باد معدس دیگه عشقم انتظار داری چیکار کنم من:حالا گند کاری کردی پوشو ظرفارو بوشور کوک:باوشه پاشد ظرفارو شست منم کمکش کردم همون موقع کف مالید رو دماغم یدونه با پا زدم به باسنش منم کفیش کردم اونم کرد هیم میزدمش همون موقع بازومو گرفت کشید دستامو بردم زیر بغلش چون کفی بود فاصله دادم یکم دستشو دو طرف بازوم گذاشت لبمو لیس زد سرشو برد تو گردنم گردنمم لیس زد و بوسید یه کوچولو لبمو بوسید تو حین بوسیدن هم بودیم که در زدن لبمو فاصله دادم من:فکر کنم بابامه زودباش زودباش خرگوش شد دستکششو در آورد خودشو شبیه خرگوش کرد منم دستکشمو در آوردم دستمو شستم رفتم در و باز کردم بابا:سلام دختر کوچولو بابا من:سلام بابایی پریدم بغلش کردم بیا تو بابا اومد تو بابا:عه خرگوشت چرا پیش بند بسته من:چی نگاش کردم پیش بنده هم اندازه خودش شده بود خندیدم من:آره داشتم ظرف شستن یادش میدادم کوکی بیا اینجا اومد جلو بابام رو پاش وایستاد بابام زانو زد دستشو گرفت تکون بابا:سلام آقا خرگوشه بعد ول کرد رفتم نشستم کوکیم اومد کنارم با همون پیشبند رفت رو شونم تو گردنم بابا:خیلی بهت وابسته شده کوک:چون عاشقش شدم من:آره بابا انقدر پسرخوبیه
لبامو مک زد خیلی خاصتنی بود کمرمو گرفت چسبوندم به خودش دستشو کنار سرم گذاشتم دستمو رو موهاش کشیدم جدا شد ازم من:منم دوست دارم بانیه من کوک:میدونی که من به جز تو کسیو ندارم پس تنهام نزار و کنارم باش من:مگه میتونم خرگوش کیوتی مثل تو رو تنها بزارم مگر اینکه بی رحم باشم کوک:تو خیلی مهربون و خاصی من:توهم خیلی کیوت و جذابی کوک:دوست دارم من:منم دوست دارم دستامو رو صورتش گذاشتم بوسش کردم کوک:گشنمه من:چی میخوری واست درست کنم کوک:هرچی که تو بخوری من:پس بریم بیرون دستشو گرفتم باهم رفتیم بیرون سه تا نودل برداشتم و درست کردم جاجانگ میونم درست کردم گذاشتم رو میز من:کوکی بیا اومد نشست کنارم صندلیشو کشید کنار من نشست اول جاجانگمیون رو خوردیم و بعد بقیش داشتم میترکیدم کوک:وای وای دارم منفجر میشم من:فقط تو نیستی از خنده مردیم کوک:انقدر خوردم دیگه نمی تونم پاشم من:منم همینطورم بلند شدم همون موقع یه عارق زد من:ایششش تو خودت عارق بزن نه بده بیرون کوک:خوب باد معدس دیگه عشقم انتظار داری چیکار کنم من:حالا گند کاری کردی پوشو ظرفارو بوشور کوک:باوشه پاشد ظرفارو شست منم کمکش کردم همون موقع کف مالید رو دماغم یدونه با پا زدم به باسنش منم کفیش کردم اونم کرد هیم میزدمش همون موقع بازومو گرفت کشید دستامو بردم زیر بغلش چون کفی بود فاصله دادم یکم دستشو دو طرف بازوم گذاشت لبمو لیس زد سرشو برد تو گردنم گردنمم لیس زد و بوسید یه کوچولو لبمو بوسید تو حین بوسیدن هم بودیم که در زدن لبمو فاصله دادم من:فکر کنم بابامه زودباش زودباش خرگوش شد دستکششو در آورد خودشو شبیه خرگوش کرد منم دستکشمو در آوردم دستمو شستم رفتم در و باز کردم بابا:سلام دختر کوچولو بابا من:سلام بابایی پریدم بغلش کردم بیا تو بابا اومد تو بابا:عه خرگوشت چرا پیش بند بسته من:چی نگاش کردم پیش بنده هم اندازه خودش شده بود خندیدم من:آره داشتم ظرف شستن یادش میدادم کوکی بیا اینجا اومد جلو بابام رو پاش وایستاد بابام زانو زد دستشو گرفت تکون بابا:سلام آقا خرگوشه بعد ول کرد رفتم نشستم کوکیم اومد کنارم با همون پیشبند رفت رو شونم تو گردنم بابا:خیلی بهت وابسته شده کوک:چون عاشقش شدم من:آره بابا انقدر پسرخوبیه
۲۶.۹k
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.