عشق سفید پارت ۱۰ فیک بی تی اس

عشق سفید پارت ۱۰ #فیک_بی_تی_اس

بازی تموم شد و ا.ت و شوگا رفتن اتاقشون

_: آخی خسته شدممم
+: هوه منم
_: من میرم یه دوش بگیرم
+: اوکی

شوگا تو حموم بود که صداش اومد

_: ا.ت
+: بله
_: من یادم رفت لباس بیارم میشه واسم از تو کیفم لباس بدی؟
+: باشه

ا.ت کیف شوگا رو باز کرد که ش*ورت گل گلی شوگا رو دید

+: (در حال جر خوردن)

برد لباساش رو داد

+: بیا ش*ورت گل گلیت رو(خنده)
_: اوا خاک به سرم

از دستش گرفت

اومد از حموم بیرون که واسه شام صداشون کردن و رفتن شام خوردن

_: خوشمزه بود
+: اوهوم

شب

+: میشه اون چراغ خوابتو خاموش کنی نمیتونم بخوابم
_: منم وقتی خاموش باشه نمیتونم بخوابم
+: هوففف

گرفتن خوابیدن

صبح

ا.ت ویو آماده شدم رفتم سویونگ رو واسه صبحونه صدا کنم رفتم در زدم که وقتی باز کردن دیدم یونا از موهای سویونگ گرفته و سویونگ هم از موهای یونا انقد خنده دار شده بودن که نتونستم خودمو نگه دارم

+: (خنده بلند بلند)واییی چتون شده شما
*: رژ لبمو شکست
×: کی اول کرم پودر من رو ریخت زمین
*: دستم خوردددد
×: منم دستم خوردددددد

+: پاشین بیاین صبحونه واییی قیافشونوووو(جرررر خوردن)

رفتم پیش شوگا که منو شوگا اونجوری در حال جر خوردن دید گفت

_: یا خدا چیشده چرا میخندی
+: واییی سویونگ و یونا باید میدیدیشونننن داشتم همو میکشتننن(خنده)
_: جر(خنده)

صبحونه رو خوردن ا.ت و شوگا رفتن ساحل نشستن
+: هوا چه خوبه
_: اوهوم ... بستنی میخوای؟
+: اره(خنده)
_: احساس میکنم باهام صمیمی تر شدی نه؟
+: تقریبا... ولی چرا اینطور میگی؟
_: آخه داری میخندی
+: عا متوجهش نبودم
_: بستنی چه طعمی میخوای؟
+: شکلاتی

شوگا رفت بستی گرفت و آورد خوردن...