پارت ۱
ض
اسم این مدرسه، مدرسه ناکامی هستش. این مدرسه نسبت به بقیه مدارس یوکوهاما سختگیر تر و بهتریه. تو این مدرسه رو قانون توجه زیادی میشه مخصوصا قانونی که به نفع آلفا هاست و تبعیض بین آلفا ها و امگا ها زیاده.
امگای مو حنایی ما قراره سال آخر رو اینجا و در این مدرسه درس بخونه.
امروز اولین روز اون تو این مدرسست.
[چویا]
وقتی رسیدم مدرسه پشت سر مدیر به سمت کلاسم رفتم.
میتونستم نگاهاش رو روی خودم حس کنم چون امگا هایی با چشم های آبی و مو های حنایی خیلی کمیابه. وقتی رسیدیم رفتیم داخل و بعد معرفی خودم رفتم و پشت یکی از میز ها که کنار پنجره بود نشستم و به درس گوش دادم.
*زنگ تفریح*
[دازای]
از وقتی اون امگا اومده نمیتونم از چشم بردارم تا اینکه تصمیم گرفتم برم پیشش و باهاش حرف بزنم و با هم آشنا بشیم.
(علامت دازای+ علامت چویا-)
+ سلام، از اشناییت خوشبختم. من دازای اوسامو هستم.
- سلام، منم از اشناییت خوشبختم. اسم من هم ناکاهارا چویاعه.
+ داری طراحی میکنی؟
- اره. راستش وقتی تنهام یا حوصلم سر رفته طراحی میکنم.
+ خب حالا چرا تنهایی چویا؟
- راستش من روابط اجتماعی ضعیفی دارم ، ولی حالا که با هم آشنا شدیم احساس بهتری دارم. اریگادو.
- خواهش میکنم. راستی میدونستی رنگ موهات خیلی زیباست.
- راست میگی؟ معمولاً همه مسخرم میکردن و میگفتن با این رنگ موها شبیه هویج شدم.💢
+ آها. ولی اشکالی نداره.
- هاااا؟💢💢
+ چون یه هویج کوچولوی نازی هستی.
- تمه.... 💢 ا....اریگادو..دازای.
و اینطوری بود که با هم آشنا شدیم و من اولین دوست چویا تو اون مدرسه بودم. ولی واقعا با اون رنگ چشم ها و مو ها خیلی نازه.
اسم این مدرسه، مدرسه ناکامی هستش. این مدرسه نسبت به بقیه مدارس یوکوهاما سختگیر تر و بهتریه. تو این مدرسه رو قانون توجه زیادی میشه مخصوصا قانونی که به نفع آلفا هاست و تبعیض بین آلفا ها و امگا ها زیاده.
امگای مو حنایی ما قراره سال آخر رو اینجا و در این مدرسه درس بخونه.
امروز اولین روز اون تو این مدرسست.
[چویا]
وقتی رسیدم مدرسه پشت سر مدیر به سمت کلاسم رفتم.
میتونستم نگاهاش رو روی خودم حس کنم چون امگا هایی با چشم های آبی و مو های حنایی خیلی کمیابه. وقتی رسیدیم رفتیم داخل و بعد معرفی خودم رفتم و پشت یکی از میز ها که کنار پنجره بود نشستم و به درس گوش دادم.
*زنگ تفریح*
[دازای]
از وقتی اون امگا اومده نمیتونم از چشم بردارم تا اینکه تصمیم گرفتم برم پیشش و باهاش حرف بزنم و با هم آشنا بشیم.
(علامت دازای+ علامت چویا-)
+ سلام، از اشناییت خوشبختم. من دازای اوسامو هستم.
- سلام، منم از اشناییت خوشبختم. اسم من هم ناکاهارا چویاعه.
+ داری طراحی میکنی؟
- اره. راستش وقتی تنهام یا حوصلم سر رفته طراحی میکنم.
+ خب حالا چرا تنهایی چویا؟
- راستش من روابط اجتماعی ضعیفی دارم ، ولی حالا که با هم آشنا شدیم احساس بهتری دارم. اریگادو.
- خواهش میکنم. راستی میدونستی رنگ موهات خیلی زیباست.
- راست میگی؟ معمولاً همه مسخرم میکردن و میگفتن با این رنگ موها شبیه هویج شدم.💢
+ آها. ولی اشکالی نداره.
- هاااا؟💢💢
+ چون یه هویج کوچولوی نازی هستی.
- تمه.... 💢 ا....اریگادو..دازای.
و اینطوری بود که با هم آشنا شدیم و من اولین دوست چویا تو اون مدرسه بودم. ولی واقعا با اون رنگ چشم ها و مو ها خیلی نازه.
۴.۲k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.