زندگی مخفی پارت هفدهم بخش دوم
+خب بفرما
-ببین منو اهیون الان احساساتمون رو به هم گفتیم و الان باهم قرار میزاریم
البته خیلی خیلی سریع شد
+واو مبارکههه
-هی حالا بزار ادامه بدم
خب ببین
الان تهیونگ سوتی بزرگی داد و اهیون یه ذره راجب کار ما فهمید
+خب باید بهش بگی
-وای نمیخوام بهش آسیب بزنم
میدونی چی میگم
مثل رزی
+ولی آخرش باید همه چیز رو بهش بگی چه زود چه دیر
ولی اگه زودتر بگی بهتره
-ممنون هوسوکا
خب به نظرت یونگی......(صدای زنگ در)
اوکی فکر کنم خودشه میرم درو باز کنم
-بلع چقدر هم حلال زادس
.............................
اصلا به اینکه جیمین با اهیون قرار بزاره حس خوبی ندارم
البته که نمیخوام حسودی کنم چون من یه مدت روی جیمین کراش داشتم ولی خب اون که بایس.کشوال(توضیح میدم) نیست به اضافه اینکه رزی منو میکشت
(صدای زنگ خوردن گوشی یونگی)
+سلام یونگی اوپا چطوری
-های رزی من خوبم
میبینم که دو روز نشده مرخص شدی رفتی خرید با جیسو
+اولا من با جیسو نیستم فقط باهم از خونه اومدیم بیرون اون رفت دنبال کار خودش
دوما من الان حدود یه هفته هست که مرخص شدم
-اوکی اوکی غلط کردم
+خوبه فهمیدی
حالا تو کجایی
-من اومدم تا دربارهی دوست دختر داداش جنابعالی تحقیق کنم
+عه اهیون
عرر گفتن که قرار میزارن
&تکون بخوری یا حرفی بزنی تیر رو تو گلوت خالی میکنم
-رزی رزی چی شده
کی داره حرف میزنه
&هه تو فکر کنم یونگی باشی خب به جیمین بگو که در صورت تسلیم کردن خودش و هوسوک میتونه خواهرش رو پس بگیره
-هی تو کی هستی
لعنتی قطع کرد
آه شارژ گوشیم هم داره تموم میشه
باید برم خونه
وای خدا حالا چرا رزیی
..................................
ادامه دارد.........
-ببین منو اهیون الان احساساتمون رو به هم گفتیم و الان باهم قرار میزاریم
البته خیلی خیلی سریع شد
+واو مبارکههه
-هی حالا بزار ادامه بدم
خب ببین
الان تهیونگ سوتی بزرگی داد و اهیون یه ذره راجب کار ما فهمید
+خب باید بهش بگی
-وای نمیخوام بهش آسیب بزنم
میدونی چی میگم
مثل رزی
+ولی آخرش باید همه چیز رو بهش بگی چه زود چه دیر
ولی اگه زودتر بگی بهتره
-ممنون هوسوکا
خب به نظرت یونگی......(صدای زنگ در)
اوکی فکر کنم خودشه میرم درو باز کنم
-بلع چقدر هم حلال زادس
.............................
اصلا به اینکه جیمین با اهیون قرار بزاره حس خوبی ندارم
البته که نمیخوام حسودی کنم چون من یه مدت روی جیمین کراش داشتم ولی خب اون که بایس.کشوال(توضیح میدم) نیست به اضافه اینکه رزی منو میکشت
(صدای زنگ خوردن گوشی یونگی)
+سلام یونگی اوپا چطوری
-های رزی من خوبم
میبینم که دو روز نشده مرخص شدی رفتی خرید با جیسو
+اولا من با جیسو نیستم فقط باهم از خونه اومدیم بیرون اون رفت دنبال کار خودش
دوما من الان حدود یه هفته هست که مرخص شدم
-اوکی اوکی غلط کردم
+خوبه فهمیدی
حالا تو کجایی
-من اومدم تا دربارهی دوست دختر داداش جنابعالی تحقیق کنم
+عه اهیون
عرر گفتن که قرار میزارن
&تکون بخوری یا حرفی بزنی تیر رو تو گلوت خالی میکنم
-رزی رزی چی شده
کی داره حرف میزنه
&هه تو فکر کنم یونگی باشی خب به جیمین بگو که در صورت تسلیم کردن خودش و هوسوک میتونه خواهرش رو پس بگیره
-هی تو کی هستی
لعنتی قطع کرد
آه شارژ گوشیم هم داره تموم میشه
باید برم خونه
وای خدا حالا چرا رزیی
..................................
ادامه دارد.........
۵.۲k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.