عشق شیرین p11
یه ساعت بعد......
ویو هانول :
منتظر بودم که صدای زنگ در اومد فهمیدم ته اومد کیف و کتک رو برداشتم و رفتم پایین وقتی دیدمش زبونم بند اومد خیلی جذابه خدایا من خوابم آخه من با بایسم برم خرید غیر ممکنه
ویو ته :
منتظر بودم که دیدم از در خونه اومد بیرون و قلبم وایساد خیلی خوشگل و کیوته و همینطور خوش هیکل رفتم درو براش باز کردم و به سمت بزرگترین مرکز خرید حرکت کردیم
ویو هانول :
تو مرکز خرید بهمون خیلی خوش گذشت قرار بود فقط یه دست لباس بگیریم اما کلی برام لباس گرفت باهم لباس های زیادی تست کردیم خندیدیم و حرف زدیم
÷هانول
×بعله
÷باهم راحت باش
×باشه
÷میخوای بریم یه کافه ی خوب یه چیزی بخوریم
×باشه من مشکلی ندارم بریم
چند دقیقه بعد.......
ویو ا/ت :
وقتی رسیدیم تهیونگ دستش رو نگه داشت منم دستم رو گذاشتم تو دستش و وارد کافه شدیم وقتی نشستم لباسم دامنم رفت بالا خیلی معذب بودم که ته متوجه شدو کتش رو گذاشت رو پاهام
وقتی چیز هایی که سفارش دادیم رو خوردیم سوار ماشین شدیم به سمت خونه حرکت کردیم
ویو هانول :
منتظر بودم که صدای زنگ در اومد فهمیدم ته اومد کیف و کتک رو برداشتم و رفتم پایین وقتی دیدمش زبونم بند اومد خیلی جذابه خدایا من خوابم آخه من با بایسم برم خرید غیر ممکنه
ویو ته :
منتظر بودم که دیدم از در خونه اومد بیرون و قلبم وایساد خیلی خوشگل و کیوته و همینطور خوش هیکل رفتم درو براش باز کردم و به سمت بزرگترین مرکز خرید حرکت کردیم
ویو هانول :
تو مرکز خرید بهمون خیلی خوش گذشت قرار بود فقط یه دست لباس بگیریم اما کلی برام لباس گرفت باهم لباس های زیادی تست کردیم خندیدیم و حرف زدیم
÷هانول
×بعله
÷باهم راحت باش
×باشه
÷میخوای بریم یه کافه ی خوب یه چیزی بخوریم
×باشه من مشکلی ندارم بریم
چند دقیقه بعد.......
ویو ا/ت :
وقتی رسیدیم تهیونگ دستش رو نگه داشت منم دستم رو گذاشتم تو دستش و وارد کافه شدیم وقتی نشستم لباسم دامنم رفت بالا خیلی معذب بودم که ته متوجه شدو کتش رو گذاشت رو پاهام
وقتی چیز هایی که سفارش دادیم رو خوردیم سوار ماشین شدیم به سمت خونه حرکت کردیم
۱۴.۴k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.