من خیانت نکردم پارت ۵
از ماشین پیاده شدم فلیکس گفته بود که برم رستوران میونگدانگ کیوجا (یه رستوران خفن کره ای )
_میونگدانگ کیوجا میونگدانگ کیوجا آها ایاجاست
_واو چه بزرگه چقدر قشنگه
داشتی همینجوری نگاه میکردی و راه میرفتی که خوردی به یه نفر برگشتی تا معذرت خواهی کنی که دیدی فلیکس
-چقدر دیر کردی
_امممم ببخشید
-بیا بشین
فلیکس برات صندلی رو کشید عقب
_ممنونم
فلیکس رو به رو تو نشست بود قیافش یجوری بود انگار ناراحت بود
_سلام چه خبر
-امممم
_چیزی شده
-اره ولی نمیدونم چطوری بگم
تو ذهنت گفتی عروس ننت میشم بله
_بلههه قبول میکنم
وقتی تو گفتی بله فلیکس گفت
-بیا از هم جدا شیم
_🙂چ ررررا
-راستش من از یه دختره دیگه خوشم اومده که الان میاد اینجا
با گفتن این حرفش قلبم درد گرفت انگار یه مشت زده بودن به سینم گلوم خیلی درد میکرد انگار یه چیزی مانع نفس کشیدنم میشد چشمام پر از اشک بود ولی نذاشتم که بریزن رو بهش گفتم
_فلیکس
-بله
نمی خواستم کم بیارم بخاطر همین گفتم
_منم از یه پسر خوشم میومد میخواستم بهت بگم خیلی پسر جذابیه از تو خشگل تره بعد یه خنده عصبی کردم
-چی
-ولی باشه چه خوب من خیلی میترسیدم که قلب یه نفرو بشکونم خوب شد که توهم دوستم نداری
دیونه من عاشقم خیلی کثافتی داشتم تو دلم بهش فحش میدادم و میگفتم که عاشقتم که
-بیا اینجا عشقم
_عشقم 😳
-اره اومد
_باشه من دیگه میرم به امید دیدار
-🥺به امید دیدار
داشتم میرفتم که به دختر خوردم با لحنی که فلیکس نشنوه گفتم
_لطفا به اندازه من دوستش داشته باش و مراقبش باش لطفاً
&چشم 😉
و رفت
داشتم همینجوری فکر میکردم که چقدر خودمو عذاب دادم که با صدای هیونجین به خودم اومدم
_میونگدانگ کیوجا میونگدانگ کیوجا آها ایاجاست
_واو چه بزرگه چقدر قشنگه
داشتی همینجوری نگاه میکردی و راه میرفتی که خوردی به یه نفر برگشتی تا معذرت خواهی کنی که دیدی فلیکس
-چقدر دیر کردی
_امممم ببخشید
-بیا بشین
فلیکس برات صندلی رو کشید عقب
_ممنونم
فلیکس رو به رو تو نشست بود قیافش یجوری بود انگار ناراحت بود
_سلام چه خبر
-امممم
_چیزی شده
-اره ولی نمیدونم چطوری بگم
تو ذهنت گفتی عروس ننت میشم بله
_بلههه قبول میکنم
وقتی تو گفتی بله فلیکس گفت
-بیا از هم جدا شیم
_🙂چ ررررا
-راستش من از یه دختره دیگه خوشم اومده که الان میاد اینجا
با گفتن این حرفش قلبم درد گرفت انگار یه مشت زده بودن به سینم گلوم خیلی درد میکرد انگار یه چیزی مانع نفس کشیدنم میشد چشمام پر از اشک بود ولی نذاشتم که بریزن رو بهش گفتم
_فلیکس
-بله
نمی خواستم کم بیارم بخاطر همین گفتم
_منم از یه پسر خوشم میومد میخواستم بهت بگم خیلی پسر جذابیه از تو خشگل تره بعد یه خنده عصبی کردم
-چی
-ولی باشه چه خوب من خیلی میترسیدم که قلب یه نفرو بشکونم خوب شد که توهم دوستم نداری
دیونه من عاشقم خیلی کثافتی داشتم تو دلم بهش فحش میدادم و میگفتم که عاشقتم که
-بیا اینجا عشقم
_عشقم 😳
-اره اومد
_باشه من دیگه میرم به امید دیدار
-🥺به امید دیدار
داشتم میرفتم که به دختر خوردم با لحنی که فلیکس نشنوه گفتم
_لطفا به اندازه من دوستش داشته باش و مراقبش باش لطفاً
&چشم 😉
و رفت
داشتم همینجوری فکر میکردم که چقدر خودمو عذاب دادم که با صدای هیونجین به خودم اومدم
۸.۴k
۱۶ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.