من روزم را باآفتاب روی تو
من روزم را باآفتاب روی تو
کزمشرق خیال دمیده است
آغازمیکنم
من با تومینویسم ومیخوانم
من با توراه میروم وحرف میزنم
وز شوق این محال
که دستم بدست توست
من جاے راه رفتن پروازمیکنم
کزمشرق خیال دمیده است
آغازمیکنم
من با تومینویسم ومیخوانم
من با توراه میروم وحرف میزنم
وز شوق این محال
که دستم بدست توست
من جاے راه رفتن پروازمیکنم
۲۰۶
۰۴ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.