.
.
.
ₚₐᵣₜ ⁸
.
.
نادون بود که در نظر نگرفت همین دوست ماورائیش میتونه زندگیشو معضل کنه...
.
.
سوال پیش میاد الان حالش چطوره ایا دووم آورده...هیچی فقط به طرز مرگ باری داره درد میکشه.....تقصیر اون دوتا نیست....شاید یکوچولو مهربونی وبی احتیاطیشون باعث این اتفاقات شده...ولی واقعا تقصیری ندارن.....
.
.
در چندی پیش قبل از متولد شدن دختر کوچولو
در ایالاتی دختری به نام مالوری متولد شد....
پوستی سفید همانند مروارید..... و موهایی به زیبایی موج های دریا......ولی در اونجا دختر حکم برده و پسر حکم فردی رو داشت که باید مقام و منضبط بالایی کسب میکرد.....اگر دختر زیبا بود توسط افرادی خریده و یا تا مدتی بُرده میشد...اگر نه به عنوان خدمتکار تا هنگامی که گوشتی در تن و موی رنگینی بر سر نداشته باشد و از بین برود باید کار میکرد.......
.
.
حالا چرا اول داستان در مترو و ادامش به اینجا کشیده شد؟...
.
.
پایان زندگی این دختر در همین مترو بود که قبلا جزء روستا محسوب میشد....چرا که میخواست به نوعی خودشو نجات بده.....
.
.
مُرد ولی روحش تا چند سال آینده در آنجا میچرخید.....ولی نه اکنون....
.
.
شدیدا خوشحال بود که دوتا دوست داره....ولی یکیشو نباید ببینه.....مالوری......
.
.
.
ادامه دارد:........
.
ₚₐᵣₜ ⁸
.
.
نادون بود که در نظر نگرفت همین دوست ماورائیش میتونه زندگیشو معضل کنه...
.
.
سوال پیش میاد الان حالش چطوره ایا دووم آورده...هیچی فقط به طرز مرگ باری داره درد میکشه.....تقصیر اون دوتا نیست....شاید یکوچولو مهربونی وبی احتیاطیشون باعث این اتفاقات شده...ولی واقعا تقصیری ندارن.....
.
.
در چندی پیش قبل از متولد شدن دختر کوچولو
در ایالاتی دختری به نام مالوری متولد شد....
پوستی سفید همانند مروارید..... و موهایی به زیبایی موج های دریا......ولی در اونجا دختر حکم برده و پسر حکم فردی رو داشت که باید مقام و منضبط بالایی کسب میکرد.....اگر دختر زیبا بود توسط افرادی خریده و یا تا مدتی بُرده میشد...اگر نه به عنوان خدمتکار تا هنگامی که گوشتی در تن و موی رنگینی بر سر نداشته باشد و از بین برود باید کار میکرد.......
.
.
حالا چرا اول داستان در مترو و ادامش به اینجا کشیده شد؟...
.
.
پایان زندگی این دختر در همین مترو بود که قبلا جزء روستا محسوب میشد....چرا که میخواست به نوعی خودشو نجات بده.....
.
.
مُرد ولی روحش تا چند سال آینده در آنجا میچرخید.....ولی نه اکنون....
.
.
شدیدا خوشحال بود که دوتا دوست داره....ولی یکیشو نباید ببینه.....مالوری......
.
.
.
ادامه دارد:........
۲۴۲
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.