فیکشن و سناریو مینوشت
فیکشن و سناریو مینوشت
خیلی مهربون بود و همه درخواستی هارو سریع میزاشت
کمکش کردم و بعد از چند وقت باهم سناریو هارو مینوشتیم
هیچوقت فکرشم نمیکردم سوجین انقد برام مهم بشه و جوجه کوچولوی من بشه
سوجیناااا
دیگه فکر کنم یکساله که از روز نرم و لطیف آشناییمون میگذره...
یادت نره که همیشه دوست دارم
_حرفای نگفته جولیآ
خیلی مهربون بود و همه درخواستی هارو سریع میزاشت
کمکش کردم و بعد از چند وقت باهم سناریو هارو مینوشتیم
هیچوقت فکرشم نمیکردم سوجین انقد برام مهم بشه و جوجه کوچولوی من بشه
سوجیناااا
دیگه فکر کنم یکساله که از روز نرم و لطیف آشناییمون میگذره...
یادت نره که همیشه دوست دارم
_حرفای نگفته جولیآ
۱.۳k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.