عشق اخر
پارت ۴
ویو ا.ت
صبح از خواب بیدار شدم سر درد شدید داشتم احساس کردم تب دارم با دماسنج تب رو اندازه گرفتم بله تبم ۳۹.۵ داشتم به معنای واقعی تو تب میسوختم پس به دوهی زنگ زدم
(مکالمه ی ا.ت و دوهی)
$ سلام سگ چطوری
+ سلام حالم خوب نیست سرما خوردم تو خوبی
$ اره نیگم میخوای بیام پیشت؟ (نگران)
+ نه فقط دلیل غیبتم رو توجیح کن
$ اوکی فعلا خدافظ
+ بای
ویو روهی زمان حال
کوک رفت ولی ۲ دقیقه بعد برگشت و ...
_ ادرس خونه ی ا.ت رو بده
$ برو بابا باید اول ازش اجازه بگیرم
_ ادرسش رو میدی یا بزنم شل و پلت کنم
$ هوی اروم بگیر میمون اینم ادرسش
_ اهان افرین (و رفت)
ویو کوک
ادرسش رو نگاه کردن کوچه ی ..... خیابون ..... بود و رفتم سمت در اومدم ایفون رو بزنم اما واحد چند هست و ننوشته پس به ا.ت زنگ زدم
+ بله(صدای گرفته)
_ منم جونگکوک میگم درو باز کن در پایین رو
+ پایینی؟؟(تعجب)
_ اره درو بزن
+باشه
(کوک رفت داخل)
ویو کوک
ا.ت در خونش رو باز کرد و با دیدن لباسش سرخ شدم
_ س.ل..ام(لکنت
+سلام (تعجب)
+ ( یهو لباس خونگیش رو دید) بروو بیرونننن(داد از سر خجالت)
ویو ا.ت
اصلا حواسم به لباسم نبود و داد زدم سر کوک و درو بستم و لباسم رو عوض کردم بعد رفتم درو باز کردن
+ ببخشید سرت داد زدم(هم خجالت هم ناراحت)
_ مشکلی نیست(لبخند)
+ بیا تو
_ باشه
رفتن داخل
_ تو بشین برو تو اتاقت استراحت کن تا من بیام
+ باشه(لبخند)
ویو کوک
برای ا.ت فرنی و سوپ درست کردم ، داشتم میبردم داخل اتاقش که درو خودش باز کرد
+ کوک تو سوپ درست کردی ؟؟( از بوش فهمید)
_ اره بیا بشین بخور برو تو اتاقت تا منم بیام
+(اینطوری گفت یکم خجالت کشیدم ولی رفتم داخل اتاقم و بعد ۲ مین اوند بغل تختم نشست)
_ (داره فرنی رو فوت میکنه)
+ خودم میخورم
_ نه خودم بهت میدم(جدی)
+باشه (یکم خجالت)
_ (بنظرم فرنی یکم سردتر شده بود و داشتم میدادم ا.ت بخوره)
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
امیدوارم خوشتو اومده باشه پارت بعد هیجان انگیز تر میشه😈
ویو ا.ت
صبح از خواب بیدار شدم سر درد شدید داشتم احساس کردم تب دارم با دماسنج تب رو اندازه گرفتم بله تبم ۳۹.۵ داشتم به معنای واقعی تو تب میسوختم پس به دوهی زنگ زدم
(مکالمه ی ا.ت و دوهی)
$ سلام سگ چطوری
+ سلام حالم خوب نیست سرما خوردم تو خوبی
$ اره نیگم میخوای بیام پیشت؟ (نگران)
+ نه فقط دلیل غیبتم رو توجیح کن
$ اوکی فعلا خدافظ
+ بای
ویو روهی زمان حال
کوک رفت ولی ۲ دقیقه بعد برگشت و ...
_ ادرس خونه ی ا.ت رو بده
$ برو بابا باید اول ازش اجازه بگیرم
_ ادرسش رو میدی یا بزنم شل و پلت کنم
$ هوی اروم بگیر میمون اینم ادرسش
_ اهان افرین (و رفت)
ویو کوک
ادرسش رو نگاه کردن کوچه ی ..... خیابون ..... بود و رفتم سمت در اومدم ایفون رو بزنم اما واحد چند هست و ننوشته پس به ا.ت زنگ زدم
+ بله(صدای گرفته)
_ منم جونگکوک میگم درو باز کن در پایین رو
+ پایینی؟؟(تعجب)
_ اره درو بزن
+باشه
(کوک رفت داخل)
ویو کوک
ا.ت در خونش رو باز کرد و با دیدن لباسش سرخ شدم
_ س.ل..ام(لکنت
+سلام (تعجب)
+ ( یهو لباس خونگیش رو دید) بروو بیرونننن(داد از سر خجالت)
ویو ا.ت
اصلا حواسم به لباسم نبود و داد زدم سر کوک و درو بستم و لباسم رو عوض کردم بعد رفتم درو باز کردن
+ ببخشید سرت داد زدم(هم خجالت هم ناراحت)
_ مشکلی نیست(لبخند)
+ بیا تو
_ باشه
رفتن داخل
_ تو بشین برو تو اتاقت استراحت کن تا من بیام
+ باشه(لبخند)
ویو کوک
برای ا.ت فرنی و سوپ درست کردم ، داشتم میبردم داخل اتاقش که درو خودش باز کرد
+ کوک تو سوپ درست کردی ؟؟( از بوش فهمید)
_ اره بیا بشین بخور برو تو اتاقت تا منم بیام
+(اینطوری گفت یکم خجالت کشیدم ولی رفتم داخل اتاقم و بعد ۲ مین اوند بغل تختم نشست)
_ (داره فرنی رو فوت میکنه)
+ خودم میخورم
_ نه خودم بهت میدم(جدی)
+باشه (یکم خجالت)
_ (بنظرم فرنی یکم سردتر شده بود و داشتم میدادم ا.ت بخوره)
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
امیدوارم خوشتو اومده باشه پارت بعد هیجان انگیز تر میشه😈
۳۸۱
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.