جیمین از مستی خوابش برد اوف

جیمین از مستی خوابش برد اوف
مجبور شدم ببرمش تو یه هتل
منحرف نشینا بشین در واقع







بعد اینکه بردمش گفتم که بیدار شه تا ببرمش رو تخت وای بلاخره بلند شد
جیمین : چیه
جیسو : آوردمت هتل دیگه باید برم
جیمین : نرو من میترسم تنهایی
جیسو : خرس گنده شدی چی میگی
جیمین دست جیسو رو کشید و به سمت لبای خودش برد و شروع به مک زدن کرد چیسو که نفهمید چی شد با تعجب هلش داد چی کار میکیننی
جیمین : ببخشید دست خودم نبود مستم
جیسو رفت و جیمین تنها ماند