زندگی من با میامورا
زندگی من با میامورا
پارت ۵
میامورا با تمام اشتیاق به چشمان آن دختر نگاه میکرد میدید آن دختر با اینکه چشمان گریانی دارد بازم زیبا است
میامورا به اون لبخند زد و دستش را روی سر هوری گذاشت و اون رو نوازش کرد
هوری تعجب کرد دید میامورا چهره مهربانی دارد تا الان نمی دونست آنقدر این مرد چهره زیبا و مهربانی دارد.
هوری پرید بغل میامورا. کنترل خودشو از دست داد نمی دونست داره چی کار میکنه اما حس خوبی به اون دست میداد
میامورا بعد حرکت هوری تعجب کرد و اون رو در آغوش گرفت
پارت ۵
میامورا با تمام اشتیاق به چشمان آن دختر نگاه میکرد میدید آن دختر با اینکه چشمان گریانی دارد بازم زیبا است
میامورا به اون لبخند زد و دستش را روی سر هوری گذاشت و اون رو نوازش کرد
هوری تعجب کرد دید میامورا چهره مهربانی دارد تا الان نمی دونست آنقدر این مرد چهره زیبا و مهربانی دارد.
هوری پرید بغل میامورا. کنترل خودشو از دست داد نمی دونست داره چی کار میکنه اما حس خوبی به اون دست میداد
میامورا بعد حرکت هوری تعجب کرد و اون رو در آغوش گرفت
۲.۶k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.