fake
م.ک:ما نمیتونیم بزاریم این دوتا باهم بمونن
م.ل:آره واقعا اون ا/ت بیشعور لیاقت کوک و نداره
ب.ا:ولی اونا خیلی بهم میان
کلویی:ولی کوک بیشتر از ا/ت به من میاد (با بغض)
م.ا:آره دخترم ولی ا/ت واقعا کوک و دوست داره
م.ل:ولی کلویی خیلی بیشتر از ا/ت کوک و دوست داره
ب.ک:واسه چند سال کوک و میفرستم آمریکا تا بزرگ شه و خودش تصمیم بگیره
م.ل:منم کلویی میفرستم تا هميشه جلو چشم کوک باشه تا کوک هم بهش وابسته بشه
ب.ک:من میخوام شرکتی که تو آمریکا دارم و بعدا که کوک بزرگ شد بدم بهش اون اداره کنه
م.ک:جدی(تعجب) کار خوبی میکنی
ویو ادمین (خودم)
اونا به کوک و ا/ت گفتن که برید بیرون ولی چریونگ و سوهو رو یادشون رفت که یهو سوهو بلند شد و
سوهو:شما دارید زندگی خواهر منو خراب میکنید و هميشه رو چیزایی که براش مهمه دست میزارید اون از کلویی اینم از جونگکوک(قضیه کلویی:کلویی و ا/ت دوست های صمیمی هم بودن و ا/ت از اول کوک و دوست داشت بخاطر همین کلویی وقتی فهمید حسادت کرد و رفت و خیلی رابطه شو با کوک صمیمی کرد ولی کوک از ا/ت خوشش میومد بخاطر همین الان یه جورایی دوست پسره(دوست پسرم خوله ولم نمیکنه)ا/تس و سر جونگکوک ا/ت و کلویی دشمنای خونی هم شدن چون جفتشون کوک و دوست داشتن و واسه بدست آوردنش هرکاری میکردن و همه اینا زیر سر مادر کلویی بود)
م.ل:آره واقعا اون ا/ت بیشعور لیاقت کوک و نداره
ب.ا:ولی اونا خیلی بهم میان
کلویی:ولی کوک بیشتر از ا/ت به من میاد (با بغض)
م.ا:آره دخترم ولی ا/ت واقعا کوک و دوست داره
م.ل:ولی کلویی خیلی بیشتر از ا/ت کوک و دوست داره
ب.ک:واسه چند سال کوک و میفرستم آمریکا تا بزرگ شه و خودش تصمیم بگیره
م.ل:منم کلویی میفرستم تا هميشه جلو چشم کوک باشه تا کوک هم بهش وابسته بشه
ب.ک:من میخوام شرکتی که تو آمریکا دارم و بعدا که کوک بزرگ شد بدم بهش اون اداره کنه
م.ک:جدی(تعجب) کار خوبی میکنی
ویو ادمین (خودم)
اونا به کوک و ا/ت گفتن که برید بیرون ولی چریونگ و سوهو رو یادشون رفت که یهو سوهو بلند شد و
سوهو:شما دارید زندگی خواهر منو خراب میکنید و هميشه رو چیزایی که براش مهمه دست میزارید اون از کلویی اینم از جونگکوک(قضیه کلویی:کلویی و ا/ت دوست های صمیمی هم بودن و ا/ت از اول کوک و دوست داشت بخاطر همین کلویی وقتی فهمید حسادت کرد و رفت و خیلی رابطه شو با کوک صمیمی کرد ولی کوک از ا/ت خوشش میومد بخاطر همین الان یه جورایی دوست پسره(دوست پسرم خوله ولم نمیکنه)ا/تس و سر جونگکوک ا/ت و کلویی دشمنای خونی هم شدن چون جفتشون کوک و دوست داشتن و واسه بدست آوردنش هرکاری میکردن و همه اینا زیر سر مادر کلویی بود)
۱۹.۸k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.