힘든 사랑☃💞

힘든 사랑☃💞
P~۲۰



نامجون:اهم اهم خب حالا کی عروسیشونه!؟
شوگا:فردا ساعت۳عصر
**به گروه پیام اومد اینا باهم گروه زدن ها همشون اعضا یانگ هی و یونجی**

پیام:
«فردا ساعت ۳عصر عروسی منو یونجیه یادتون نره»
همه به خیر از شوگا:😳چی!؟
شوگا:گفتم من خب😴
کوک:زود دست به کار شده
یانگ هی:فکرشو هم نکن
کوک:لطفااا
یانگ هی:ساکت
کوک:😞🥺
یانگ هی:8) 🗡
کوک:یکم میگذرم
ته:جم چنینی بابا
یانگ هی:سینگلی حرفه مفت نزن(خودت دختره🗡)
شوگا:ادمین جان
ادمین:جان!؟
شوگا:میشه لطفا
ادمین:به رویه چشم

*بریم پیشه یونجی و جیمین*
*توجه اینا رو تخت لختن ها و به تاجه تخت تکیه دادن تو بغل هم*
یونجی:اهههههههههههههه(منحرف)
جیمین:اهههههههههههه(منحرف)
یونجی:حوصلم سر رفته(خوبتون شد😁!؟)
جیمین:گشنمه بیب
یونجی:یه چیزی سفارش بده
جیمین:حوصله ندارم
یونجی:گرمه کولر. و بزن*کولر رو زد*
جیمین:خیلی خوب بودی بیبی
یونجی:یاااا
جیمین:خب راست گفتم
یونجی:منه بدبخت مردم ۱۰راند یکم کمتر حداقل
جیمین:بهر حال(داره عشق میکنم هااا😐😶)
یونجی:بیا بریم حموم بعدش به خوانوادمون بگیم اآ بهشون گفتیم خب بیا بریم
جیمین:داری لنگ میزنی تا عروسی خوب شو تا فردا
یونجی:بیا دلمون دیگه
جیمین:اومدم*و رفتن حموم و اومدن بیرون لباسشونو پوشیدن*اسلاید دو یونجی اسلاید سه جیمین* و رفتن به عمارت خصوصی رسیدن رفتن تو پشه بقیه و نشستن*
یونجی:ایی ایشش جیمین
شوگا:تبریک میگم
جیمین:ممنون
کوک:جیمین😳
جیمیل:!؟بله
کوک:ترفندتوبه منم بگو*یانگ هی یکی زد پسه کلش*
جیمین:حتما
ته:مبارکه یانگ هی
شوگا:نشستم به در نگاه میکنم پنجره به خود میگیرد فحشم میدهد و منم فحشش میدهم که دیگر حرف نزد˶‾᷄⁻̫‾᷅˵(به حقی که بایسه سومه منیی⁎⁍̴̛ᴗ⁍̴̛⁎)

#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متحدیم
#Iranians_love_Jk