Family members
پارت ۱۳
یونا: زدن زیر گریه و ورجه ورجه کردن*
ا/ت: باشه باشه آروم باش بیبی ( بغلش کردم)
تهیونگ: میشه بغلش کنم؟🥺
ا/ت: هنوز تو شوک خوابه الان که رو مود افتاد بهت میدم :)
جیهوپ: بعدش منما
یاسو و یوری: پس ما چییی؟
ته: گمشید ببینم..برید بازیتون رو کنید ( آروم هل دادن)
یونا: تا جین رو دید خواست بره بغلش*
جین: بغلش کردم* یوهاهاها برید کونتون بسوزه یونا خانوم ورلد وایلد هندسام رو به شماها ترجیح میده ( قر دادن)
ته و جیهوپ: :/
یاسو: بابا به منم میدی
جین: به قول خاله ا/ت بزارید رو مود بیاد بعدش
یونا: تا کوک رو دید بغلش کرد و گلوش گرفت و خواست بره بغلش*
جین: اوخیی بچه باباش رو میخواد*
کوک: بغلش کردم و لپشو بوسیدم* اوخخخ خدااا بخورمش ( آروم به پشتش ضربه میزدم تا آروم بشه )
ا/ت: شیشه شیر یونا رو دادم به کوک* گشنشه!
کوک: شیشه رو جلوی دهنش تکون دادم که دهنش رو باز کنه که اونم شروع کرد به خوردن شیر و منم آروم تکونش میدادم*
نامجون: لایا: هم همینطوری بود هروقت منو میدید بغض میکرد
شوگا: به این میگن رابطه پدر دختری مینا هم اینطوریه داشا*... به سلامتی همه پدر دختری ها
جیمین: یااااا من دختر ندارمممم
آنیا: از کجا میدونی ( اشاره به شکمش!)
جیمین: من دختر دارممم؟؟؟
آنیا: آرهههه
جیمین: برای همه ( مخصوصا خانوما) شراب ریختم گفتم..آخ الان بگم پدر دختری پسرا ناراحت میشن!
آنیا: به سلامتی همه بچه هااااا
جیمین: تا میخواست لیوان رو به لبش نزدیک کنه جلوش رو گرفتم.مگه حامله نیستیی؟
آنیا: هاا راست میگی ( گذاشتمش رو میز ) و همه نوشیدن*
ا/ت: حاملگی درد بدیه نه!
آنیا:خیلی..هعیییی ولی عوضش آخرش خوبه
ا/ت: آره
یونا: زدن زیر گریه و ورجه ورجه کردن*
ا/ت: باشه باشه آروم باش بیبی ( بغلش کردم)
تهیونگ: میشه بغلش کنم؟🥺
ا/ت: هنوز تو شوک خوابه الان که رو مود افتاد بهت میدم :)
جیهوپ: بعدش منما
یاسو و یوری: پس ما چییی؟
ته: گمشید ببینم..برید بازیتون رو کنید ( آروم هل دادن)
یونا: تا جین رو دید خواست بره بغلش*
جین: بغلش کردم* یوهاهاها برید کونتون بسوزه یونا خانوم ورلد وایلد هندسام رو به شماها ترجیح میده ( قر دادن)
ته و جیهوپ: :/
یاسو: بابا به منم میدی
جین: به قول خاله ا/ت بزارید رو مود بیاد بعدش
یونا: تا کوک رو دید بغلش کرد و گلوش گرفت و خواست بره بغلش*
جین: اوخیی بچه باباش رو میخواد*
کوک: بغلش کردم و لپشو بوسیدم* اوخخخ خدااا بخورمش ( آروم به پشتش ضربه میزدم تا آروم بشه )
ا/ت: شیشه شیر یونا رو دادم به کوک* گشنشه!
کوک: شیشه رو جلوی دهنش تکون دادم که دهنش رو باز کنه که اونم شروع کرد به خوردن شیر و منم آروم تکونش میدادم*
نامجون: لایا: هم همینطوری بود هروقت منو میدید بغض میکرد
شوگا: به این میگن رابطه پدر دختری مینا هم اینطوریه داشا*... به سلامتی همه پدر دختری ها
جیمین: یااااا من دختر ندارمممم
آنیا: از کجا میدونی ( اشاره به شکمش!)
جیمین: من دختر دارممم؟؟؟
آنیا: آرهههه
جیمین: برای همه ( مخصوصا خانوما) شراب ریختم گفتم..آخ الان بگم پدر دختری پسرا ناراحت میشن!
آنیا: به سلامتی همه بچه هااااا
جیمین: تا میخواست لیوان رو به لبش نزدیک کنه جلوش رو گرفتم.مگه حامله نیستیی؟
آنیا: هاا راست میگی ( گذاشتمش رو میز ) و همه نوشیدن*
ا/ت: حاملگی درد بدیه نه!
آنیا:خیلی..هعیییی ولی عوضش آخرش خوبه
ا/ت: آره
۱۵.۵k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.