ادامه//
- : بورام تو مجبور نیستی ..
دستم رو روی لبهاش گذاشتم : هیششش لی مینهو .. انقدر وراجی نکن جواب سوالم رو بده .
سرش رو بالا پایین کرد و حرفم رو تایید کرد
+ پس نگران نباش . برای چی گریه میکنی ؟ اصلا باورم نمیشه داری اینطوری گریه میکنی درحالی که باید کاملا خوشحال باشی
- : من .. هنوز شوکه ام .
× : بهت گفتم همه ی مشکلاتت رو باهم حل میکنیم . باهم دخترمون رو بزرگ میکنیم . تو باید قوی باشی ، باشه ؟
-باشه .
دستم رو روی گونه اش کشیدم و به آرومی لبهاش رو بین لبهام گرفتم . کمی طول کشید تا ری اکشن نشون بده . جاهامون کاملا عوض شده بود و الان من تماشاگر این بودم که لینو چطوری تحریکم میکنه . این مرد .. واقعا عالی بود
ـــ
دستم رو روی لبهاش گذاشتم : هیششش لی مینهو .. انقدر وراجی نکن جواب سوالم رو بده .
سرش رو بالا پایین کرد و حرفم رو تایید کرد
+ پس نگران نباش . برای چی گریه میکنی ؟ اصلا باورم نمیشه داری اینطوری گریه میکنی درحالی که باید کاملا خوشحال باشی
- : من .. هنوز شوکه ام .
× : بهت گفتم همه ی مشکلاتت رو باهم حل میکنیم . باهم دخترمون رو بزرگ میکنیم . تو باید قوی باشی ، باشه ؟
-باشه .
دستم رو روی گونه اش کشیدم و به آرومی لبهاش رو بین لبهام گرفتم . کمی طول کشید تا ری اکشن نشون بده . جاهامون کاملا عوض شده بود و الان من تماشاگر این بودم که لینو چطوری تحریکم میکنه . این مرد .. واقعا عالی بود
ـــ
۵.۲k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.