عشق ناگهانی
عشق ناگهانی
پارت 14
ویو ته
در خورد
ته: بیا
ت.ا بود
ت.ا: چت شد یهو؟
ته: چرا با کوک حرف زدی؟
ت.ا: خب منم میخوام باهاش دوست شم
ته: من نمیخوام
ا.ت: مگه دوست پسرمی برام تصمیم میگیری؟
ته: به عنوان داداشت
میگم
ت.ا: تو داداش من نیستی
ته: پس چه حکمی تو زندگیت
دارم؟
ت.ا: حکم خاصی نداری
ته: ولی الان دارم(بوسیدش)
ویو ت.ا
یهو منو بوسید
خشکم زد که ازم جدا شد
ت.ا: تو... تو...
ته: اره بوسیدمت
کوک: مبارکه هو هو مبارکه اها اها(قر دادن)
ت.ا و ته: برو بیرونننننن
کوک: به شما چههه
اها اها بچه میخواد بیاد
میخوام عمو شمم هو هو
ته: حداقل برو راه رو قر بده
کوک: دست مال داری؟
ت.ا: بیا(دستمال داد)
کوک: من رفتم
هو هو عروسی اها اها
ت.ا: چرا اون کار رو کردی؟
ته: من... من... نباید اینقدر زود بهت بگم ولی.... من.... عاشقتم.... اههه...معلومه که نباید میگفتم
.... میشه جوابت
رو یک هفته دیگه بدی؟
ت.ا: ااا.. باشه....
رفتم پایین دیدم کوک داره قر میده
کوک: اه من خودم این پایین عروسیتون
رو گرفتم تنهایی کمرم شکست من دیگه میرم بای
ت.ا: ب.. باشه.. بای
ته: بای
نویسنده:
https://wisgoon.com/elaine_y
پارت 14
ویو ته
در خورد
ته: بیا
ت.ا بود
ت.ا: چت شد یهو؟
ته: چرا با کوک حرف زدی؟
ت.ا: خب منم میخوام باهاش دوست شم
ته: من نمیخوام
ا.ت: مگه دوست پسرمی برام تصمیم میگیری؟
ته: به عنوان داداشت
میگم
ت.ا: تو داداش من نیستی
ته: پس چه حکمی تو زندگیت
دارم؟
ت.ا: حکم خاصی نداری
ته: ولی الان دارم(بوسیدش)
ویو ت.ا
یهو منو بوسید
خشکم زد که ازم جدا شد
ت.ا: تو... تو...
ته: اره بوسیدمت
کوک: مبارکه هو هو مبارکه اها اها(قر دادن)
ت.ا و ته: برو بیرونننننن
کوک: به شما چههه
اها اها بچه میخواد بیاد
میخوام عمو شمم هو هو
ته: حداقل برو راه رو قر بده
کوک: دست مال داری؟
ت.ا: بیا(دستمال داد)
کوک: من رفتم
هو هو عروسی اها اها
ت.ا: چرا اون کار رو کردی؟
ته: من... من... نباید اینقدر زود بهت بگم ولی.... من.... عاشقتم.... اههه...معلومه که نباید میگفتم
.... میشه جوابت
رو یک هفته دیگه بدی؟
ت.ا: ااا.. باشه....
رفتم پایین دیدم کوک داره قر میده
کوک: اه من خودم این پایین عروسیتون
رو گرفتم تنهایی کمرم شکست من دیگه میرم بای
ت.ا: ب.. باشه.. بای
ته: بای
نویسنده:
https://wisgoon.com/elaine_y
۲.۰k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.