رومان عاشقانه:خیانت و دل شکستن
رویا و حامد چند سالی میشد تو رابطه بودنو اشنا شده بودن ببین مثل دوتا کبوتر عاشق پیش هم بودن خلاصه بریم سر اصل مطلب
اق حامد میره کافه ی همیشگی میشینه که یهو میبینه رویا سر یه میزی با یه پسرهو پسرهم خیلی قربون صدقش میره
حامد به هم میریزه و میره خونه و چند روزی هم جواب تلفن رویارو نمیده
دوباره میره دنبال رویا و تعقیبش میکنه دوباره تو همون کافه ی همیشگی میره و دباره پسره رو با رویا میبینه
میره سر میزشون میگه
رویا از تو بعید بود من نمیدونم تو همچین ادمی هستی که بعد ۴ سال دلمو بشکونی
رویا میگه اما
حامد میگه اما نداره تو اینطور سنگدل نبودی
ده لامصب عقلن میگفتی رابطه رو تمومش میکردیم
بعد میرفتی
تو خیانت کردی
به پسره میگه با زندگی من اینکا را کرده با تو ام اینکارا میکنه
پسره میگه رویا از تو بعید بود نمیدونستم اقای این دسته گلی را داری من میرم تو هولی
رویا میگه حامد ببخشید تمومش کن
حامد میگه این هیچی تو هولی راز دوتایه دیگرو دیدی همین کارو میکنی ببین تویی که این رومانو میخونی دل هیچ پسر یا دختریو نشکون مخسوساً اگه تو رابطه ای😌😌😌❤️لایک یادتون نره
اق حامد میره کافه ی همیشگی میشینه که یهو میبینه رویا سر یه میزی با یه پسرهو پسرهم خیلی قربون صدقش میره
حامد به هم میریزه و میره خونه و چند روزی هم جواب تلفن رویارو نمیده
دوباره میره دنبال رویا و تعقیبش میکنه دوباره تو همون کافه ی همیشگی میره و دباره پسره رو با رویا میبینه
میره سر میزشون میگه
رویا از تو بعید بود من نمیدونم تو همچین ادمی هستی که بعد ۴ سال دلمو بشکونی
رویا میگه اما
حامد میگه اما نداره تو اینطور سنگدل نبودی
ده لامصب عقلن میگفتی رابطه رو تمومش میکردیم
بعد میرفتی
تو خیانت کردی
به پسره میگه با زندگی من اینکا را کرده با تو ام اینکارا میکنه
پسره میگه رویا از تو بعید بود نمیدونستم اقای این دسته گلی را داری من میرم تو هولی
رویا میگه حامد ببخشید تمومش کن
حامد میگه این هیچی تو هولی راز دوتایه دیگرو دیدی همین کارو میکنی ببین تویی که این رومانو میخونی دل هیچ پسر یا دختریو نشکون مخسوساً اگه تو رابطه ای😌😌😌❤️لایک یادتون نره
۱.۱k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.