رمان عشق یا خانواده پارت ۳۶

تهیونگ: نگران نباش ،به چند نفر گفتم بیان آماده کنندت
ا/ت:اوکی
تهیونگ: ازم دور نشو فهمیدی؟
ا/ت:اهم..
تهیونگ: هر جا رفتی باید بهم بگی اوکی ؟
ا/ت:اوکی
تهیونگ: خب دیگه برو آماده شو
ا/ت:اوکی ولی چرا اینقدر شرط و شروط گذاشتی؟
تهیونگ: آدمای خیلی خطر ناکی تو این مهمونی هستند ممکنه بهت آسیب برسانند
ا/ت:باشه هر چی تو بگی
"ویو ا/ت"
اینقدر که تهیونگ داشت میگفت حتما خیلی آدم های خطر ناکی خستن وای...
"ویو چند ساعت بعد "
دیگه وقت مهمونی بود کامل آماده شده‌بودم خوبه بگم که آمادم کرده بودن ،جلو آینه ایستاده بودم که تهیونگ وارد اتاق شد
تهیونگ: ا/ت...
"ویو تهیونگ "
وارد اتاق شدم تا با ا/ت برم پایین،مهمون ها اومده بودن وارد اتاق شدم ا/ت خیلی خوشگل شده بود ولی به رو م نیاوردم چون اگه به روم بیارم پررو میشه
تهیونگ: ا/ت(چند لحظه محو ا/ت شد) آماده شدی بیا بریم
ا/ت:باشه
"ویو ا/ت "
وارد سالن که شدیم کلب آدم بود *سوهو اون اینجا چیکار میکنه *(سوپرایز سوهو هم مافیاست) *نکنه اون هم مافیاست*
ا/ت :تهیونگ...میشه یه لحظه برم اون ور
تهیونگ: کجا؟
ا/ت:اونجا(با دستش نشون داد)
تهیونگ: چرا ؟
ا/ت: یکی از دوستام رو دیدم واسه همین
تهیونگ: اوکی
ا/ت:زود برمیگردم
تهیونگ: مواظب باش فقط ها
ا/ت:باشع
اینهم از پارت جدید تا چند دقیقه دیگه یکی دیگه هم میزارم