پارت 2 عشق نامجون
از زبون لینا 👇
هیوجین را بردم پیش خانم دکتر روی تخت نشست و توی صورت را یخ گذاشت منم میخواستم برم که دستم را گرفت خب جلوی خانم دکتر هم نمیشد کاری کرد منم همین جور نیشگون میگرفتم اما ول نمیکرد 😤😤😤😤
گارش گه تموم شد دستم را ول کرد اومد بیرون و شروع کردم به حرف زدن
لینا :::هی تو عوضی چرا دست منو گرفتی ها 😡😡😡
هیو جین :::احمق جان اگر تو تنها بری سر کلاس که تنبیه میشی اوفففففففففففف😤😤😤
لینا :::من دوست داشتم تنبیه بشم به تو چه (توی ذهن لینا :::وایییییی خوب شد نرفتم وگرنه بد میشد ))
هیوجین اومد سمت دیوار و محکم به دیوار کوبید و با عصبانیت رفت چرا این جور شد ولش کن روانی را 😑😑
داشتم میرفتم سر کلاس که نامجون را دیدم بیرون کلاسش وایساده
لینا:::: تو اینجا چکار میکنی 😕
مونی:::من به خاطر کوک تنبیه شدم 😞😔
لینا::::منم به خاطر هیو جین تنبیه میشم چون تنها میرم سر کلاس ☹️
مونی :::اهان خب بیا بریم توی حیاط حرف بزنیم 😊
لینا:::اوک ☺️
داشتیم از پله ها میومدیم پایین که پام لیز خورد و نامجون منوگرفت که یه دفعه چانیول اومد
چانیول ::::اهممممم اهم میگم که شما هیوجین را ندید ؟؟؟
منم همین جور توی بغل نامجون گفتم نه 😂
نامجون:::انگار نمیخوای از بغلم بیای بیرون 😂😂😂
لینا :::نهههههه چیزه اممممم
حرفم نصفه موند و منو بغلم کرد جوری که دستام دور گردنش حلقه شد داشتم از خجالت سرخ میشدم اخییییییی بالاخره رسیدیم به حیاط اوففففففففففففففف
(((((ادامه در پارت بعد )))))
(((باید لایک ها به 40 برسه وگرنه نمیزارم ))))))😑😑😑😑😑😑
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
هیوجین را بردم پیش خانم دکتر روی تخت نشست و توی صورت را یخ گذاشت منم میخواستم برم که دستم را گرفت خب جلوی خانم دکتر هم نمیشد کاری کرد منم همین جور نیشگون میگرفتم اما ول نمیکرد 😤😤😤😤
گارش گه تموم شد دستم را ول کرد اومد بیرون و شروع کردم به حرف زدن
لینا :::هی تو عوضی چرا دست منو گرفتی ها 😡😡😡
هیو جین :::احمق جان اگر تو تنها بری سر کلاس که تنبیه میشی اوفففففففففففف😤😤😤
لینا :::من دوست داشتم تنبیه بشم به تو چه (توی ذهن لینا :::وایییییی خوب شد نرفتم وگرنه بد میشد ))
هیوجین اومد سمت دیوار و محکم به دیوار کوبید و با عصبانیت رفت چرا این جور شد ولش کن روانی را 😑😑
داشتم میرفتم سر کلاس که نامجون را دیدم بیرون کلاسش وایساده
لینا:::: تو اینجا چکار میکنی 😕
مونی:::من به خاطر کوک تنبیه شدم 😞😔
لینا::::منم به خاطر هیو جین تنبیه میشم چون تنها میرم سر کلاس ☹️
مونی :::اهان خب بیا بریم توی حیاط حرف بزنیم 😊
لینا:::اوک ☺️
داشتیم از پله ها میومدیم پایین که پام لیز خورد و نامجون منوگرفت که یه دفعه چانیول اومد
چانیول ::::اهممممم اهم میگم که شما هیوجین را ندید ؟؟؟
منم همین جور توی بغل نامجون گفتم نه 😂
نامجون:::انگار نمیخوای از بغلم بیای بیرون 😂😂😂
لینا :::نهههههه چیزه اممممم
حرفم نصفه موند و منو بغلم کرد جوری که دستام دور گردنش حلقه شد داشتم از خجالت سرخ میشدم اخییییییی بالاخره رسیدیم به حیاط اوففففففففففففففف
(((((ادامه در پارت بعد )))))
(((باید لایک ها به 40 برسه وگرنه نمیزارم ))))))😑😑😑😑😑😑
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۸.۶k
۱۸ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.