Sadism
بازم مثل همیشه از دیدم رو تختم و کل بدم باند پیچی شده
پوزخند زدم و داشتم به حال خودم میخندیدم
دو دقیقه بعد
میا میخواست بلند شه که خورد زمین چون دیشب کل پاهاش بیشتر از بقیه بدنش بیشتر آسیب دیده
با کمک وسیله خونه تونست به طبقه پایین بره
که دید همسرش سر سفره نشسته
رفت تا سر صندلیش بشیه که با صدای همسرش از ترس لرزید
_دودقیقه دیر کردی
+ب ببخشید د دیگه ت تکرار نمیشه
_چیشد زبونت گرفت
با پوزخند حرفاش رو میزد و این باعث میشد که دختر بیشتر بترسه
+دیگه تکرار نمیشه
_حیف کار دارم وگرنه کاری میکردم که تو ذهنت بمونه
پوزخند بزرگی زدو از در خونه بیرون رفت
میتونست بفهمه که همسرش یه ادم ادی نیس
فقد میخواست بفهمه چرا همسرش اینطوری شد
چرا اون بی رحم شد حتی با زنش
یا چرا این اتفاق ها باید برای میا بیوفته
فقد میخواست به خواب ابدی بره و همچی رو فراموش کنه
رفت رو تخت دراز کشید و سعی کرد چشماشو ببنده
حتی غذا هم نخورده بود و نمیخواست بخوره
فقد میخواست بمیره
ولی اون نمیدونست که نباید ضعیف باشه چون نبرد سنگینی تو راهه
نبردی بین لیوان خالی و لیوان پر
پوزخند زدم و داشتم به حال خودم میخندیدم
دو دقیقه بعد
میا میخواست بلند شه که خورد زمین چون دیشب کل پاهاش بیشتر از بقیه بدنش بیشتر آسیب دیده
با کمک وسیله خونه تونست به طبقه پایین بره
که دید همسرش سر سفره نشسته
رفت تا سر صندلیش بشیه که با صدای همسرش از ترس لرزید
_دودقیقه دیر کردی
+ب ببخشید د دیگه ت تکرار نمیشه
_چیشد زبونت گرفت
با پوزخند حرفاش رو میزد و این باعث میشد که دختر بیشتر بترسه
+دیگه تکرار نمیشه
_حیف کار دارم وگرنه کاری میکردم که تو ذهنت بمونه
پوزخند بزرگی زدو از در خونه بیرون رفت
میتونست بفهمه که همسرش یه ادم ادی نیس
فقد میخواست بفهمه چرا همسرش اینطوری شد
چرا اون بی رحم شد حتی با زنش
یا چرا این اتفاق ها باید برای میا بیوفته
فقد میخواست به خواب ابدی بره و همچی رو فراموش کنه
رفت رو تخت دراز کشید و سعی کرد چشماشو ببنده
حتی غذا هم نخورده بود و نمیخواست بخوره
فقد میخواست بمیره
ولی اون نمیدونست که نباید ضعیف باشه چون نبرد سنگینی تو راهه
نبردی بین لیوان خالی و لیوان پر
۵.۶k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.