چند پارتی کوک
پارت آخر
کوک: رسیدیم اتاقمون که ا/ت زد زیر گریه* چیه؟.. چیشده؟..به زخمت دست زدم؟
ا/ت: نه..هق..فقط..هق وقتی تو اون اتاق بودم فک نمیکردم ..هق..دوباره ببینمت
کوک: اوخیییی بیا بغلم* ( مواظب بودم دستامو رو زخماش نزارم) منم همینطور فدات بشم :)
*
کوک: راستی خودم زخمات رو پانسمان می کنممم
ا/ت: :)
کوک: به پشت دراز بکش..تا به پشت دراز کشید آروم لباس رو بالا زدم..(واییی حالم بد شد) یکم میسوزونه تحمل کن خب؟
ا/ت: اهوم..واایی ( داد آروم)
کوک: میدونم عزیزم قول میدم بعدش دوتایی فیلم ببینیم و خوراکی بخوریم خب؟
ا/ت: باشه
و بدین ترتیب ا/ت دیگه خوب شد و به زندگیشون ادامه دادن
کوک: رسیدیم اتاقمون که ا/ت زد زیر گریه* چیه؟.. چیشده؟..به زخمت دست زدم؟
ا/ت: نه..هق..فقط..هق وقتی تو اون اتاق بودم فک نمیکردم ..هق..دوباره ببینمت
کوک: اوخیییی بیا بغلم* ( مواظب بودم دستامو رو زخماش نزارم) منم همینطور فدات بشم :)
*
کوک: راستی خودم زخمات رو پانسمان می کنممم
ا/ت: :)
کوک: به پشت دراز بکش..تا به پشت دراز کشید آروم لباس رو بالا زدم..(واییی حالم بد شد) یکم میسوزونه تحمل کن خب؟
ا/ت: اهوم..واایی ( داد آروم)
کوک: میدونم عزیزم قول میدم بعدش دوتایی فیلم ببینیم و خوراکی بخوریم خب؟
ا/ت: باشه
و بدین ترتیب ا/ت دیگه خوب شد و به زندگیشون ادامه دادن
۳۴.۶k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.