مافیای من
مافیای من
پارت ۱
ا.ت ویو
از خواب بیدار شدم کارای مربوط رو انجام دادم رفتم تو آشپز خونه صبحانه بخورم بابا هم اونجا بود
بابا ا.ت:هی هرزه برو وسایلات روجمع کن من تورو با یه مافیا فروختم
ا.ت:یعنی چی چجوری تک دخترتو فروختی
بابا ا.ت : تودیگه دختر من نیستی گمشو وسایلات رو جمع کن
باگریه رفتم وسایلام رو جمع کردم که بابام صدام زد
بابا ا.ت :هوی هرزه بیا پایین اومد
رفتم پایین بایه مرد جذاب روبه رو شدم
مرد:پس تو دختر آقای لی هستی
روبه بادیگارد ها کرد و گفت
مرد:ببرینش
پارت ۱
ا.ت ویو
از خواب بیدار شدم کارای مربوط رو انجام دادم رفتم تو آشپز خونه صبحانه بخورم بابا هم اونجا بود
بابا ا.ت:هی هرزه برو وسایلات روجمع کن من تورو با یه مافیا فروختم
ا.ت:یعنی چی چجوری تک دخترتو فروختی
بابا ا.ت : تودیگه دختر من نیستی گمشو وسایلات رو جمع کن
باگریه رفتم وسایلام رو جمع کردم که بابام صدام زد
بابا ا.ت :هوی هرزه بیا پایین اومد
رفتم پایین بایه مرد جذاب روبه رو شدم
مرد:پس تو دختر آقای لی هستی
روبه بادیگارد ها کرد و گفت
مرد:ببرینش
۹.۰k
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.