PART4༼𝕣𝕖𝕤𝕔𝕦𝕖 𝕨𝕙𝕚𝕥𝕖 𝕣𝕠𝕤𝕖༽

PART4༼𝕣𝕖𝕤𝕔𝕦𝕖 𝕨𝕙𝕚𝕥𝕖 𝕣𝕠𝕤𝕖༽
هاریکا سلام ات
ات سیامتتو کی هستی
هاریکا من کسیم که میتونه کمکت کنه اگه یه مردی به خوابت اومد بهش اعتماد نکن
ات من چطور ب تو اعتماد کنم
ههاریکا من روح مادر بزرگتم
ات ه هه هاریکا
هاریکا اره نوه عزیزم خودمم به حرفم گوش بده
ات بگو گوش میدم
هاریکا دختری بنام ات یعنی گل سفید باید فرار کنی و اون مرد رو نجات بدی یهو ات از خواب میپره
ات چییییییییی داد
کوک چتههه چطور خوابت برد
ات خواب دیدم تو هاریکارو میشناسی
کوک اره مار بزرگمون
ات جوونیاش اومد بخوابم فکر کنم ب جریان ربط داره و اصلا نمرده
کوک چییییی
ته چیگفت من درباره این شنیدم پر بزرگ مادریم میگفت قراره شش نفر نفر برای زندگیشون تلاش کنن و در اخر خوشبخت میشن
ات ینی ینی ما ستا واستا ماکه ستامون کمه پس بید تلاش کنسم بهم گفت دختری بنام ات یعنی گل سفید باید فرار کنی و اون مرد رو نجات بدی
ات ینی من گل سفیدم
کوک واستا تهیونگ کتابتو بدده
کوک کتابو باز کرد
کوک ات نگا نوشته کسایی که روح هارو میبینن از خون کمیابی دارن کهبه خون سیاه حساسیت دارند و از خون گل سفید در خودشون دارن یعنی تووو
ات مننن واستت گفت فرار کنیم و اون مردو نجات بدیم ینی..... بچهابرنرگدین
کوک منظورت چیه
ات فرار کنیددددد داد
دویییدنن یه روحی افتاده بود دنبالشون یحورایی فرشته مرگ بود
رسیدنبه طبقه پنج
ات بدویین
یونگی کمکککک عرده
ات ما اومیدمم داد
کوک ات ات بیا این قفل رو باز کن ولی این در که قفلشیه گل رز سفیده
ات کوک کاتر داری
کو کاره
انگشتشو زد
خون رو ریخت روی قفل در باز شد فرشتهمرگ بهشون رسید کوک سریع همه رو پرت کرد داخلا تاق درو بست فرشته مرگ نمیتونست از اون در رد شه
یونگی شماها کین