سه پارتی چان
سه پارتی چان
P3
میخواست ات رو ببوسه که ناگهان به عقب کشیده شد
-چرا! یکی میشنوه مرتیکه
+چ...چا...ن
چان افتاد رو رئیس ات و تا میخورد کتکش زد
صورت رئیس ات و دست های چان پر خون بود
چان سریع به سمت ات اومد و اون رو در آغوش گرمش کشید
-ات خوبی؟ (نگران)
+ا.ره
+چان
-جانم عزیزم
+بیا بریم خونه
-باشه گلم
♡خلاصه♡
ات و چان رفتن خونه و ات زخمای دست چان رو پانسمان کرد
بعد یه مدت اتاز کارش استعفا داد و رئیسش به زندان رفت چون معلوم شد که قبل از ات به چند تا از زیر دستاش هم تجا.وز کرده
ات و چان زندگی خوبی باهم دارن
♧بکوب لایکو ♧
P3
میخواست ات رو ببوسه که ناگهان به عقب کشیده شد
-چرا! یکی میشنوه مرتیکه
+چ...چا...ن
چان افتاد رو رئیس ات و تا میخورد کتکش زد
صورت رئیس ات و دست های چان پر خون بود
چان سریع به سمت ات اومد و اون رو در آغوش گرمش کشید
-ات خوبی؟ (نگران)
+ا.ره
+چان
-جانم عزیزم
+بیا بریم خونه
-باشه گلم
♡خلاصه♡
ات و چان رفتن خونه و ات زخمای دست چان رو پانسمان کرد
بعد یه مدت اتاز کارش استعفا داد و رئیسش به زندان رفت چون معلوم شد که قبل از ات به چند تا از زیر دستاش هم تجا.وز کرده
ات و چان زندگی خوبی باهم دارن
♧بکوب لایکو ♧
۷
۰۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.