چند پارتی درخواستی
چند پارتی درخواستی
یونگی رفت پیشه ات و دیدی ات به خودش پیچیده شده بود
یونگی:ات خوبی
ات:....
یونگی :اتتتتتتتتتتت
ات:یونگی(اروم)
یونگی:ات خوبی غلط کردم پاشو
*یونگی ات رو بلند کرد برد اتاقش و اینکه یونگی ات رو دوست داره
یونگی:خوبی
ات:آره
یونگی ببخشید(بغض)
ات:برو بیرون نمیخوام ببینمت
یونگی:ولی ات
ات:گفتم برو
*یونگی رفت و گوشی ات زنگ خورد
ات :الو
سوجون:سلام بیبی چرا گوشی تو جواب نمیدی
ات:ببخشید ددی گوشیمو گم کرده بودم
سوجون:بیبی میای خونم
ات:بزار ببینم ددی تونستم میام
سوجون:اینجا یکی منتظرته
ات:ددییییی
سوجون:باشه😂
ات:بای
سوجون:بای
*بچه ها سوجون همون سوهو نیستا این یکی دیگست
ات آماده شد و داشت میرفت
یونگی:کجا
ات:میشه ولم کنی
یونگی:ات گفتم کجا میری
ات:یونگی تورو خدا ولم کن دیگه حالتو ندارم
*و رفت رسید به خونه سوجون
ات:سلام ددی
سوجون:سلام بیبی بشین برات ی چی بیارم
ات:باشه ددی
*سوجون برای ات آب میوه اورد ولی تو آبمیوه قرص تحریک کننده ریخت
سوجون:بیا بخور بیبی
ات:مرسی ددی
سوجون:گردنت چی شده
ات:شاهکار خودته ددی
سوجون:اهان
ات:دستت درد نکنه ددی
سوجون:خواهش میکنم بیبی فلیم ببینیم
ات:آره ددی
*سوجون و ات داشتن فیلم میدیدن و ات احساس اتش زیادی کرد
ات:ددی من خیلی تشنمه
*سوجون فیلم رو خاموش کرد و ات رو برد تو اتاق
ات:ددی چرا آوردیم اینجا
سوجون:میخوام به بیبیم ی لذت خوب بدم
ات:ددی تو همیشه به من ی لذت خوب میدی
*سوجون ات ات رو در اورد و ات لباس سوجون رو
سوجون:بیبی نمیدونی چقدر میخوامت
ات:منم ددی
*سوجون رو ات خیمه زد که بعد رفت سراغ ترقوه هاش اونم کبود کرد بعد رفت سراغ سینهاش یکی تو دهنش یکی هم تو دست و ات هم فقط ناله میکرد
ات:احححح ددی خیلی خوبه
سوجون:باید هم خوب باشه بیب
سوجون:بیبی برای ددی ساک میزنی
ات:حتما ددی
*ات داشت برای سوجون ساک میزد و سوجون لذت میبرد بعد تو دهن ات خالی کرد
سوجون:بیبی قورتش بده (دستش رو دهن ات گزاشت و ات قورتش داد)
سوجون :حالا بزار من اون بهشت کوچولوت رو بخورم
*سوجون داشت برای ات رو میخورد و ات هم ناله میکرد
ات:اححححححححححح ددی خیلی خوبه
*که سوجون دیکش رو کرد تو ات
ات:احححححح ددی
سوجون:تو فقط ناله کن بیب
ات:احححححح
............
یونگی رفت پیشه ات و دیدی ات به خودش پیچیده شده بود
یونگی:ات خوبی
ات:....
یونگی :اتتتتتتتتتتت
ات:یونگی(اروم)
یونگی:ات خوبی غلط کردم پاشو
*یونگی ات رو بلند کرد برد اتاقش و اینکه یونگی ات رو دوست داره
یونگی:خوبی
ات:آره
یونگی ببخشید(بغض)
ات:برو بیرون نمیخوام ببینمت
یونگی:ولی ات
ات:گفتم برو
*یونگی رفت و گوشی ات زنگ خورد
ات :الو
سوجون:سلام بیبی چرا گوشی تو جواب نمیدی
ات:ببخشید ددی گوشیمو گم کرده بودم
سوجون:بیبی میای خونم
ات:بزار ببینم ددی تونستم میام
سوجون:اینجا یکی منتظرته
ات:ددییییی
سوجون:باشه😂
ات:بای
سوجون:بای
*بچه ها سوجون همون سوهو نیستا این یکی دیگست
ات آماده شد و داشت میرفت
یونگی:کجا
ات:میشه ولم کنی
یونگی:ات گفتم کجا میری
ات:یونگی تورو خدا ولم کن دیگه حالتو ندارم
*و رفت رسید به خونه سوجون
ات:سلام ددی
سوجون:سلام بیبی بشین برات ی چی بیارم
ات:باشه ددی
*سوجون برای ات آب میوه اورد ولی تو آبمیوه قرص تحریک کننده ریخت
سوجون:بیا بخور بیبی
ات:مرسی ددی
سوجون:گردنت چی شده
ات:شاهکار خودته ددی
سوجون:اهان
ات:دستت درد نکنه ددی
سوجون:خواهش میکنم بیبی فلیم ببینیم
ات:آره ددی
*سوجون و ات داشتن فیلم میدیدن و ات احساس اتش زیادی کرد
ات:ددی من خیلی تشنمه
*سوجون فیلم رو خاموش کرد و ات رو برد تو اتاق
ات:ددی چرا آوردیم اینجا
سوجون:میخوام به بیبیم ی لذت خوب بدم
ات:ددی تو همیشه به من ی لذت خوب میدی
*سوجون ات ات رو در اورد و ات لباس سوجون رو
سوجون:بیبی نمیدونی چقدر میخوامت
ات:منم ددی
*سوجون رو ات خیمه زد که بعد رفت سراغ ترقوه هاش اونم کبود کرد بعد رفت سراغ سینهاش یکی تو دهنش یکی هم تو دست و ات هم فقط ناله میکرد
ات:احححح ددی خیلی خوبه
سوجون:باید هم خوب باشه بیب
سوجون:بیبی برای ددی ساک میزنی
ات:حتما ددی
*ات داشت برای سوجون ساک میزد و سوجون لذت میبرد بعد تو دهن ات خالی کرد
سوجون:بیبی قورتش بده (دستش رو دهن ات گزاشت و ات قورتش داد)
سوجون :حالا بزار من اون بهشت کوچولوت رو بخورم
*سوجون داشت برای ات رو میخورد و ات هم ناله میکرد
ات:اححححححححححح ددی خیلی خوبه
*که سوجون دیکش رو کرد تو ات
ات:احححححح ددی
سوجون:تو فقط ناله کن بیب
ات:احححححح
............
۹۱۵
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.