love is a killr

love is a killr
part³
تهیونگ.عمارت پدرش..سئول.گنگنام
٪با سوهو برو اگرم میتونی تنها......جنازشم گم و گور کن
-پس با سوهو میرم
٪اوکی
-من دیگه رعف زحمت میکنم‌(اینو گفت و از اتاق خارج شد )
از اتاق بیرون اومدم و رفتم سمت سوهو
-سوهو
=هوم
-همراهم بیا باید یه چیزی رو توی راه برات توضیح بدم
=ولی رئیس.....
-(نزاشت حرف سوهو تموم بشه)خودش گفته
=آها اوکی
با سوهو از عمارت خارج شدیم و به سمت ماشین رفتیم
•فلش بک به ۲۰دقیقه بعد •
=چی... قتل اونم دونفری
-....
=میدونی این مرد چقدر نگهبان داره
-مشکلی نیست
=دیونه شدی
-تنها کاری که باید بکنیم اینه که یه نقشه بی نقص بکشیم
=الان نقشه ای داره
-الان فقط گشنمه
=توهم که همیشه گشنه ای
-داداش الان ساعت ۹ هست و من هنوز صبحونه نخوردم یکم درکم کن
=من اصلا صبحونه نمیخورم
-میگم چرا انقدر لاغری
=آقا هم که صبحونه میخوره هم خیلی دیگه لاغر نیست
-......
بعد ۳۰ دقیقه به عمارت من رسیدیم وارد عمارت شدیم تا اجوما سوهو رو دید دوید و سوهو رو بغل کرد
~حالت خوبه .....چقدر لاغر و استخونی شدی
=اره...حالم خوبه اجوما....ببینم حال شما چطوره
~اره خوبم
-اگه احوال پرسی تون تموم شد بریم صبحونه بخوریم گشنمه
~ای بابا باز غر زدنای این شروع شد
-هوم.......من غرغرو ام
~نگفتم غرغرویی گفتم زیادی غر میزنی
-اینا که باهم یکی هستن