تک پارتی هیونجین💞
من ی دختر ۲۰ ساله هستم که با خانوادش زندگی نمیکنه خونه مجردی دارم با ماشین مدل بالا و صورتی کلا رنگ صورتی رو دوست دارم برای همین رنگ دیوار خونمم صورتیه
من دارم آماده میشم برم تولد لیسا الان ساعت ۲ ظهر و دارم ناهار آماده میکنم میخوام کیک برنجی با رامن بخورم و آمادش کردم بعد تمام شدن ناهارم رفتم حموم و ی دوش نیم ساعته گرفتم و الان میخوام روتین پوستی انجام بدم ماسک گذاشتم و به لبام رسیدم الان ساعت۶ شده و دیگه دارم آماده میشم ی پیرهن صورتی خیلی خوشگل میپوشم و ی ارایش کم میکنم و من پوستم خیلی سفیده برای همین یکم لپام رو قرمز کردم حالا سوار ماشین میشم و راه میوفتم
(بچه ها لباساش رو تو پارت بعد میزارم)
الان ا.ت رسیده و علامت لیسا< ا.ت+ هیونجین_ جیهوپ>
دینگ دینگ زنگ زدم
<واییی ا.ت سلام دلم برات تنگ شده بود دیر کردی
+سلام لیسا (بغل کردن همو)
<سلام ا.ت عزیزم دلم تنگ شده بود برات
+منم دلم برات تنگ شده بود میگم چقدر شلوغه
<اره خیلی راستی این دوست پسر منه چیهوپ
+سلام جیهوپ
>سلام ا.ت
(بچه ها چیهوپ ا.ت رو میشناسه چون تو کمک کردن به لیسا برای اینکه بهش برسه یعنی دوست پسرش بشه)
<خب بیا تو دیگه چرا دم دری
+اهوم باشه
رفتم تو ی پسر جذاب تو جمع بود رفتم از لیسا بپرسم کیه
+لیسا این پسره کیه چقدر جذابه
<این اسمش هیونجین دوست جیهوپ
+وایی میخوام مخشو بزنم
<باشه منم کمکت میکنم
لیسا منو برد نزدیک هیونجین
<ا.ت میتونی اینجا بشین
+باشه
ویو هیونجین
همه بودن ولی باز دینگ دینگ زنگ در رو زدن ی دختر خیلی خوشکل اومد تو فک کنم دوست لیسا بود واقعا خوشگل بود از همه بهتر بود از ی طرفم این دختره اسمش چی بود...اهان میسو بود هی خودشو میچسبوند به من که یهو لیسا به این دختر خوشگله گفت بیا اینجا بشین من از خوشحالی مردم چون هم دختره اومد پیشم هم از میسو دورم کرد علامت میسو& ا.ت+ هیونجین_
پایان ویو هیونجین
بچه ها میسو دختر عمه ی بدجنس و قلدر لیسا بود
&هی دختره ی احمق چرا اینجا میشینی
+ببخشید ولی باید از تو اجازه بگیرم
&اره تا وقتی من هستم پیش هیونجین باید از من اجازه بگیری
+هههه خندید احمق تو فک کردی کی هستی
&من کسیم که قرار پدرتو در بیاره
+بیا پدرمو درار ببینم
<بس کنید میسو خیلی پررویی
&من یا این احمق
+ببین کی ب کی میگه احمق
&هی لیسا تا کتک نخوردی این احمقو بیرون کن
<ببخشید ولی باید تو رو بیرون کنم چون تو پررو ترینی و ا.ت خواهر منه احمق دیگه نبینم باهاش اینطوری صحبت کنی
_پس اسمش ا.ت (خوشحال تو دلش گفت)
&اا اینطوریه الان ی طوری بزنمت
>(جیهوپ دستشو گرفت)تو حق نداری رو دوست دختر من دست بلند کنی
&تورم میزنم
جیهوپ میسو رو بیرون کرد و ادامه دادیم
+لیسا ببخشید تولدت...
<ادامه نده اشکال نداره من تورو بیشتر از همه ی دوستام دوست دارم
+منم♡بغل کردن همو♡
تولدت مبارک تولدت مبارک جیهوپ کیک آورد لیسا خیلی خوشحال بود
هیونجین اومد نزدیک من
_میشه من اسم شما رو بدونم
+ب ب بله اسم من ا.ت
_چه اسم قشنگی اسم منم هیونجینه
و....
من دارم آماده میشم برم تولد لیسا الان ساعت ۲ ظهر و دارم ناهار آماده میکنم میخوام کیک برنجی با رامن بخورم و آمادش کردم بعد تمام شدن ناهارم رفتم حموم و ی دوش نیم ساعته گرفتم و الان میخوام روتین پوستی انجام بدم ماسک گذاشتم و به لبام رسیدم الان ساعت۶ شده و دیگه دارم آماده میشم ی پیرهن صورتی خیلی خوشگل میپوشم و ی ارایش کم میکنم و من پوستم خیلی سفیده برای همین یکم لپام رو قرمز کردم حالا سوار ماشین میشم و راه میوفتم
(بچه ها لباساش رو تو پارت بعد میزارم)
الان ا.ت رسیده و علامت لیسا< ا.ت+ هیونجین_ جیهوپ>
دینگ دینگ زنگ زدم
<واییی ا.ت سلام دلم برات تنگ شده بود دیر کردی
+سلام لیسا (بغل کردن همو)
<سلام ا.ت عزیزم دلم تنگ شده بود برات
+منم دلم برات تنگ شده بود میگم چقدر شلوغه
<اره خیلی راستی این دوست پسر منه چیهوپ
+سلام جیهوپ
>سلام ا.ت
(بچه ها چیهوپ ا.ت رو میشناسه چون تو کمک کردن به لیسا برای اینکه بهش برسه یعنی دوست پسرش بشه)
<خب بیا تو دیگه چرا دم دری
+اهوم باشه
رفتم تو ی پسر جذاب تو جمع بود رفتم از لیسا بپرسم کیه
+لیسا این پسره کیه چقدر جذابه
<این اسمش هیونجین دوست جیهوپ
+وایی میخوام مخشو بزنم
<باشه منم کمکت میکنم
لیسا منو برد نزدیک هیونجین
<ا.ت میتونی اینجا بشین
+باشه
ویو هیونجین
همه بودن ولی باز دینگ دینگ زنگ در رو زدن ی دختر خیلی خوشکل اومد تو فک کنم دوست لیسا بود واقعا خوشگل بود از همه بهتر بود از ی طرفم این دختره اسمش چی بود...اهان میسو بود هی خودشو میچسبوند به من که یهو لیسا به این دختر خوشگله گفت بیا اینجا بشین من از خوشحالی مردم چون هم دختره اومد پیشم هم از میسو دورم کرد علامت میسو& ا.ت+ هیونجین_
پایان ویو هیونجین
بچه ها میسو دختر عمه ی بدجنس و قلدر لیسا بود
&هی دختره ی احمق چرا اینجا میشینی
+ببخشید ولی باید از تو اجازه بگیرم
&اره تا وقتی من هستم پیش هیونجین باید از من اجازه بگیری
+هههه خندید احمق تو فک کردی کی هستی
&من کسیم که قرار پدرتو در بیاره
+بیا پدرمو درار ببینم
<بس کنید میسو خیلی پررویی
&من یا این احمق
+ببین کی ب کی میگه احمق
&هی لیسا تا کتک نخوردی این احمقو بیرون کن
<ببخشید ولی باید تو رو بیرون کنم چون تو پررو ترینی و ا.ت خواهر منه احمق دیگه نبینم باهاش اینطوری صحبت کنی
_پس اسمش ا.ت (خوشحال تو دلش گفت)
&اا اینطوریه الان ی طوری بزنمت
>(جیهوپ دستشو گرفت)تو حق نداری رو دوست دختر من دست بلند کنی
&تورم میزنم
جیهوپ میسو رو بیرون کرد و ادامه دادیم
+لیسا ببخشید تولدت...
<ادامه نده اشکال نداره من تورو بیشتر از همه ی دوستام دوست دارم
+منم♡بغل کردن همو♡
تولدت مبارک تولدت مبارک جیهوپ کیک آورد لیسا خیلی خوشحال بود
هیونجین اومد نزدیک من
_میشه من اسم شما رو بدونم
+ب ب بله اسم من ا.ت
_چه اسم قشنگی اسم منم هیونجینه
و....
۱۳.۳k
۲۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.